پروفایل اشتراکی aftabkaran

بیایید بیایید با کاروان مقاومت ایران ، بـه ویلپنت بیـایید : رحمان کریمـی ... | بیشمار اصطلاح و عبارات و تکیـه کلامـهای عامـیانـه و رایج زبان ... | سنگر دراز زمان، و درازای زبان : پرویز خزایی – آفتابكاران | تظاهرات هزاران نفره مردم اهواز و ادامـه درگیری درون شادگان ... | پرواز بمب‌افکن آمریکایی درون نزدیکی سواحل کره شمالی | در مـیان این همـه هیـاهو برنده کیست ؟امـیر کارگر – آفتابكاران | تظاهرات هزاران نفره مردم اهواز و ادامـه درگیری درون شادگان ... | ۴۰ کشور اسلامـی بر مقابله گسترده با تروریسم تاکید مـی‌کنند | پخش شبنامـه درون ارتش علیـه فرماندهان انقلابی: مراتب چاکری شما ... | سی‌ان‌ان: برآوردهای اطلاعاتی حاکی از احتمال حمله گروه‌های ... |

بیایید بیایید

با کاروان مقاومت ایران ، بـه ویلپنت بیـایید : رحمان کریمـی ...

با کاروان مقاومت ایران
به ویلپنت بیـایید
به کهکشان قیـام خلق
به جایگزین خلافت خون و خدعه و خسران .

با کاروان مقاومت ایران
به ویلپنت بیـایید
به دیدار قهرمان بی مثال عصر سخت خود
مریم همواره خروشنده و توفنده
بر ناکسان حاکم و خائنان ریزه خوار .

با کاروان مقاومت ایران
به ویلپنت بیـایید
بیـایید کـه قطره ایم و به دریـا مـی رویم
مواج و خروشان و بیدارتر از دریـاهای جهان
سیلاب جانگداز هر ساله دشمن .
ما درون دیـار غرب ،
به دیدار معماران قیـام خلق مـی رویم .

با کاروان مقاومت ایران
به ویلپنت بیـایید
به آتشفشان خشم خلق
بر برج و باروی استبداد .
بگذار که تا هیولاییـان روبه صفت
چهره بـه تسلیم و تزویر مبدل کنند
تا چون از سر گذراندند بحران ر ا
دگرباره بـه خونخوارگی
به چ و د آیند شرق مـیانـه را .
ما درون ویلپنت فریـاد برمـی آریم :
ای سوداگران درون اضطراب جهان !
« توبه گرگ ، بیایید بیایید مرگ هست » .

با کاروان مقاومت ایران
به ویلپنت بیـایید
تا بگویید ما ایرانیم ، عاصی و طغیـانگر
هرچه رنج و اعتراض ملتمان بیشتر مـی شود
تفاهم و آسیمگی سیـاستگزاران بی حس و عصب
هم بیشتر .
پس حتما فریـادهای ما نیز ، رساتر
متحدتر .

با کاروان مقاومت ایران
به ویلپنت بیـایید
تا نیـاییم ، جهان با ما نخواهد آمد بـه فرصتی .
صدای شما ، صدای مـیهن درون قیـام شماست
هرچه رساتر کنید این صدا را .

. بیایید بیایید . بیایید بیایید : بیایید بیایید




[با کاروان مقاومت ایران ، بـه ویلپنت بیـایید : رحمان کریمـی ... بیایید بیایید]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 04 Jul 2018 15:23:00 +0000



پر شدن چاله دندون عقل

بیشمار اصطلاح و عبارات و تکیـه کلامـهای عامـیانـه و رایج زبان ...

بیشمار اصطلاح و عبارات و تکیـه کلامـهای عامـیانـه و رایج زبان انگلیسی را درون این قسمت از مرکز دانلود منابع زبان های خارجی کاردوآنلاین بـه شما تقدیم مـی کنیم.

بیشمار اصطلاح و عبارات و تکیـه کلامـهای عامـیانـه و رایج زبان انگلیسی

در این صفحه از وبسایت کاردوآنلاین بـه معرفی تعداد بیشماری از اصطلاحات انگلیسی بـه همراه معادل های فارسی آنـها مـی پردازیم. پر شدن چاله دندون عقل علاوه بر این، پر شدن چاله دندون عقل از شما دعوت مـی کنیم از مجموعه دروس آموزش اصطلاحات رایج انگلیسی کـه به تلاش استاد مرتضی گیتی تنظیم شده هست و شامل چهارصد و بیست فایل صوتی مـی باشد و در هر فایل یک اصطلاح بـه صورت کامل آموزش داده شده هست دیدن کنید.

His/Her cake is dough: پر شدن چاله دندون عقل دستش نمک نداره

I felt like a fool: سنگ رو یخ شدم

We have a lot of in common: ما باهم تفاهم داریم

Eat my heat off: مخمو خوردی

I was shame stricken: از خجالت آب شدم

I’m in tip-top shape today!: من امروز توپ توپم

I’m sick of it: حالم از این وضعیت بهم مـیخوره

Keep your head: دست و پات رو گم نکن

I’m not in a good mood: حال و حوصله ندارم

You were sublime: کارت حرف نداشت

I stand by what I did: پای کاری کـه کردم وایمـیسم

You’re over the hump: سربالایی رو گذروندی

You heard me: درست شنیدی

You are adorable: خیلی دوست داشتنی (قابل ستایش) هستی

It’s impressive: قابل تح

Pull the other one: خالی نبند

Don’t pick on me: بـه من گیر نده

Don’t look the other way: خودتو بـه اون راه نزن

Are U happy or married?: مجردی یـا متاهل؟

The rest is history: باقیش رو خودت مـی دونی

I don’t blame you: سرزنشت نمـی کنم

He/She drives me crazy: رو اعصابم راه مـیره، دیوونم کرده

Have you chicken out already?: هیچی نشده جا زدی

I’m still finding my feet: تازه دارم بـه ان عادت مـیکنم

Knock on wood: ب بـه تخته

You don’t have to settle: نباید جا بزنی

Don’t you talk back to me: (جواب منو نده (حاضر جوابی نکن

where are you off to in such a hurry?: با این عجله کجا مـی ری؟

It’s along story: این قصه سر دراز داره

Happy go lucky: سر بـه هوا

there isn’t a cat in hell’s chance: یـه ذره شانس هم نداشتن

She doesn’t even cough without her father’s permission: بدون اجازه پدرش حتی آب نمـی خوره

none whatsoever: بـه هیچ وجه

It’s beyond your dignity: دور از شان شماست

Pull the rug from under somebody: زیرآبی رو زدن

To hold someone dear: لی لی بـه لالایی گذاشتن

My mother hold my brother dear: مادرم برادرم را لوس مـیکنـه یـا لیلی بـه لالاش مـیذاره

It was brutal: خیلی بی رحمانـه بود

How dare you?: چطور جرات مـیکنی این حرف رو بزنی؟

The sea is full of other fish: آدم قحطی نیست

Your number is up: کارت تمومـه

as white as a sheet: رنگت مثل گچ سفید شده

Shake a leg!: یـالا،عجله کن

I am singlehanded: دست تنـهام

I had fortune on my side: بخت یـارم بود

Come clean: صادق بودن

Let sleeping dogs lie!: پا روی دم شیر نذا

Leave it to me: همـه کارها رو بـه من بسپار

Such a guy!: !این دیگه کیـه! / عجب آدمـیه

So unobservant: خیلی بی توجهی

Drag one’s feet: این پا اون پا ، لفت دادن

If you keep dragging your feet, you’ll miss the train: اگه لفتش بدی، قطارو از دست مـیدی

Worse comes to worst: دیگه بدتر از این نمـیشـه

I know it from A to Z: من از تمام ماجرا باخبر هستم

Truth hurts: حقیقت تلخ است

That’s so annoying: (واقعا آزار دهنده س (ضد حاله

Keep in the picture

‌در جریـان امور قرار دادن

Never say die

به دلت بد نیـار

power to you

or

more power to your elbow:خدا قوت

on the tip of my tongue

نوک زبونمـه

Eat your word

حرفتو بعد بگیر

Don’t rub it in

اینقدر بـه رخ ما نکش

to be snake in the grass… موذی (به قولی موذمار) بودن

He/She looks proud

طرف خودشو مـیگیره

under someone’s thumb گوش بـه فرمان بودن

set the world on fire شاخ غول راشکستن He/She has a big mouth او دهن لق هست Get out of my face Or Get out of my sight از جلوی چشمم دور شو I take it as it comes (هر چی شد،شد (هر چه بادا باد Pull strings پارتی بازی I am all eyes چهار چشمـی مراقب هستم Fancy meeting you چه عجب از این طرفا You’re on قبولت دارم let bygones be bygones گذشته ها گذشته digin…. پر شدن چاله دندون عقل بزن تو رگ You make me sick حالمو بهم مـیزنی let me see the john مـیخوام برم دست شوی It’s all up with him/her آب از سرش گذشته Tit for tat این بـه اون درون cost an arm and a leg…..خیلی گران It’s my treat (نوبت منـه (که حساب کنم High Five or Up Top بزن قدش

I wish the best for you

بهترینـها رو به منظور شما آرزو مـی کنم

I wish you many years of happiness

سالهای شاد بسیـاری را به منظور شما آرزو دارم

Heartiest congratulations

صمـیمانـه ترین تبریکات

as easy as ABC

it’s a piece of cake

It’s duck soap

براحتی آب خوردن

my hands are tied

دست و بالم بسته

hit the roof

از کوره درون رفتن

Pig Out

زیـاد خوردن و سریع خوردن

Pedal to the metal

با تمام سرعت رفتن مخصوصا هنگام راندن ماشین

I buy it

من قبول دارم

وقتیی چیزی بـه شما مـیگه و شما باهاش موافقی مـیشـه از این استفاده کرد

Top of the World

بهتر از این نمـیشم

you’re on your own

خودتی و خودت

Let it go

بی خیـالش شو

you’re a complete idiot

تو یـه احمق بـه تمام معنا هستی

you’re crowding me

داری باعث مـیشی سردرد بگیرم

This is the limit

دیگه شورش درون اومده

I misjudged you

دربارت اشتباه مـیکردم

Hit the bricks

بزن بـه چاک

Make a big deal about something

از کاه کوه ساختن

It was so gross

خیلی خفن بود

jack of all trads and master of none

همـه کاره و هیچ کاره

walk on eggs

ریسک

Back down

از خر شیطون پایین بیـا

It’s apples and oranges

هری بجای خودش

easy come easy go

باد اورده را باد مـیبرد

under a cloud

مظنون بودن- مورد بد گمانی بودن

to stab one’s in the back

خنجر زدن

Fair weather friend

رفیق نیمـه راه

Long story short

خلاصه کنم

Get to the point

برو سر اصل مطلب

They are a perfect match اونا خیلی بـه هم مـیان

Don’t get fresh with me پررویی نکن

That’s good stuff چیز خوبیـه

Tie the knot ازدواج

Kick The Bucket مردن

stick to your guns روی حرفت وایسا

keep your back covered کار از محکم کاری عیب نمـی کنـه

i am of a quiet few friend من بیشتر از اونچه کـه فکر مـیکنی دوست دارم

Have fun for me بجای منم خوش بگذرون

Let me have my say! بذار حرفمو ب

You have my word بهت قول مـیدم

business is business حساب حسابه کاکا برادر

I salute you درود بر شما

He/she is cold fish ادم بد عنقیـه

I can handle it مـی تونم از پسش بر بیـام

I’m gonna level with you مـی خوام باهاتون روراست باشم

Do your best تمام تلاشت رو

I’m starving بدجوری گشنمـه

I wasn’t born yesterday موهامو تو آسیـاب سفید نکردم

call the shots حرف اول زدن

Don’t be a drip لوس نشو

I have extra mouth to feed یـه شکم دیگه رو هم حتما سیر کنم

sound fair? منصفانـه است؟

Make a hole راه رو باز کنید

Get rid of him/her از شرش خلاص شو

Damn straight کاملا درسته

cut it out تمومش کن

break it up تمومش کن

curiosity killed the cat فضولی موقوف

catch my eye چشممو گرفت

It’s not my taste باب مـیلم نیست

have your cake and eat it : هم خدا هم خرما را خواستن

Play it cool خونسرد رفتار ، عادی رفتار

You’re a disgrace تو مایـه آبروریزی هستی

What’s done is done کاری کـه شده دیگه شده

your guess is as good as mine منم بـه اندازه تو مـی دونم

Their defense was found wanting. (be found wanting) : بـه اندازه ی کافی خوب نبودن / خیلی مناسب نبودن

برات آرزوی موفقیت مـی کنم I cross my fingers for you

هر و ناکسی مـی دونـه every Tom dick and Harry knows طرف دستش کجه he has got sticky finger جو گیر نشو don’t carrid away سوختن و ساختن Bite the bullet زندگی رو چرخوندن (اقتصادی) make ends meet سراپا گوشم I’m all ear بلا نسبت دوستان present company excepted هندونـه زیر بغلی گذاشتن lay it on چشماتو درویش کن evert your eyes آس و پاس شدن. دار و ندار خود را باختن LOSE ONE’S SHIRT خربزه خوردن و پای لرز نشستن FACE THE MUSIC خون دل خوردن Bite the bullet خودخوری Beat up on yourself ایول، دمت گرم Right on

Ok, now give!   …………….………….…………خوب بنال ببینم!

I’ll teach you!   ……….….………..…….حالا بهت نشون مـیدم!

Quite a party!   …………………….…………عجب مـهمانی ای!

It was heaven!  …..…….…………….……………….محشر بود!

There is a dear!  …………….……..………..….…..قربونت برم!

Mind how you go!  …….………….………مواظب خودت باش!

My foot!  ………..………….…چه مزخرفاتی! ، چه جفنگیـاتی!

It’s a matter of sink or swim!  ….مسئله ی مرگ و زندگی است!

Be quick about it!  …………….………..…………….لفتش نده!

Sugar!  …………………………….…………………….گندش بزنن!

Hang him!  …………..…………….…………………….گور پدرش!

Don’t pick on me!  ………………….…………………….گیر نده!

Like fun!  …………….……………! تو گفتی و من هم باور کردم

After a fashion ……….……..….…………..همچین بگی نگی!

Go for it!  ……………………..….بگیرش! ، ولش نکن! ، بزنش!

You can’t milk a bull …………….هی مـیگم نره مـیگه بدوش!

That’s the end! …………………..………… همـینو کم داشتیم!

Over my dead body!  ………..…………………….کور خوندی!

He’s slow on the draw!  ………….………دوزاریش کج است!

It’s all over and done!  ……..………….……..کار تمام است!

The die is cast!  ………….……..……………کار از کار گذشته!

It’s all a fiddle!  ………….……………… همـه اش کلک است!

Don’t rub it in!  ……..……………………اینقدر بـه رخ ما نکش!

I see ………………………………………………………..که اینطور!

What’s cooking!  ………………….………….………قضیـه چیـه؟!

I stand corrected.  …………….اشتباه خود را قبول مـی کنم!

He’s not all there!  …………….……سیمـهایش قاطی است!

I swear it!  ………………………….…………..قسم مـی خورم!

That’s a good fun!  ………………….……….قصه ی قشنگیـه!

Mark my words! ……یک روز خودت مـی فهمـی! یـادت باشـه!

Cross my heart!  …………..!به شرافتم قسم! این تن بمـیره

He’s not the man for that!  ………………….این کاره نیست!

Point taken!  …………………………………….………قبول کردم!

Use your loaf!  ……………..……………کله ات را بـه کار بینداز!

Go fly your kite!  ……….…………..سرت بـه کار خودت باشـه!

Please yourself!.. هر کاری دلت مـی خواهد ، بـه من چه!

None of your cheek!  …..………….فضولی اش بـه تو نیومده!

Steady!  …………………………..………….حرف دهنت را بفهم!

Your wish is my command……..…….……شما امر بفرمایید!

You’re a one!  …………………..………عجب ناقلایی هستی!

I’m not a mind reader!  ……….…………علم غیب کـه ندارم!

None of your concern!  ……………………….فضولی موقوف!

That’s torn it!  ………………..……………همـه چی ضایع شد!

Don’t ride the high horse!  ……..….از خر شیطان پیدا شو!

Forget it!  …………………….……………شد کـه شد بـه جهنم

Hop in!  ………………………….……………سوار شو!  بپر بالا!

Our eyes met!  ………….……………چشمانمان بـه هم افتاد

The deal fell through معامله جوش نخورد

Drop the ball :‌ اشتباه و در مسولیت خرابکاری

Run along ! : برو پی کارت / بروید پی کارتون

It is good fishing in troubled waters. :‌ از آب گل آلود ماهی گرفتن

I am on my beam-ends till Friday. (on your/its beam-ends) : درون مضیقه / بی پول

Two brothers are as different as chalk and cheese. (Also : like chalk and cheese) : کاملا متفاوت بودن

be at a loss to do sth/for sth : درون برابر انجام کاری درماندن/عاجز شدن

He will be up and about / up and doing in no time. : سلامت خود را بازیـافتن / حالی خوب شدن

He blew hot and cold. : مردد/دودل بودن – این پا و آن پا

to cement their relationship/ محکم رابطه

What’s the matter? Cat got your tongue? موضوع چیـه؟ موش زبونت رو خورده؟ – چرا حرف نمـی‌زنی

put/bring an end to yourself/your life/it/ sth : خود را کشتن

your head is in the clouds. ( have your head in the clouds) : درون ابرها سیر / تو عالم هپروت بودن / دل و فکر جای دیگری بودن

His latest movie looks set to break new/fresh ground. : کار نویی / ابتکار

thin on the ground : ‌ محاوره : کمـیاب/نایـاب بودن thick on the ground : محاوره : فت و فراوان بودن ( Also: a dime a dozen [American English informal] / [British Equivalent] ten a penny)

Here is the list of names, for what it’s worth. : محاوره : خوب یـا بد / دعست یـا غلط / بدرد بخور یـا نـه

stand/keep/hold your ground : ‌تسلیم نشدن / عقب ننشستن / کوتاه نیـامدن / سر حرف و تصمـیم خود ایستلدن

play a prank on sb :ی را فیلم /ی را دست انداختن

a bird in the hand (is worth two in the bush) : سیلی نقر بـه از حلوای نسیـه

pop it out! بگو دیگه

There are limits to my tolerance: ظرفیت من هم حدی داره

I was pleased to see the back of him ! : آخش رفت / از شرش خلاص شدیم ( be glad/sorry/pleased … to see theback of sb/sth)

He is gone up in the world a bit since I knew him at college. : پیشرفت/ترقی (go/come up) – come/go down : بعد رفتن/تنزل

What is the good/use of sth/hurrying? : فایده/حسن کاری/عجله چیـه؟

She’s fine now, but it was touch-and-go for a while. : موقعیت/ بیماری … : نامعلوم/نامشخص بودن

I’ll have my work out cut to get there by 9. : (have/get your work cut out) تقلا /جان کندن

He thinks his life is coming apart at the seams. : درون حال از هم پاشیدن

The meal was nothing special. : غذا معمولی بود/ جالب نبود

put your back into it/sth : تمام هم/نیروی خود را صرف کاری * If we really put our backs into it, we could finish today.

There was no room for error / جایی به منظور اشتباه وجود نداره

head or tail    شیر یـا خط

sth does sb a/the world of good : محاوره : برایی خیلی خوب بودن

sth be/rests on sb’s shoulders : مسول چیزی / کاری بودن

break the back of sth / the job : کمر چیزی را شکستن

occupy the middle ground between : مـیانـه رو بودن sit/be on the fence :‌ بیطرف ماندن / دخالت ن

burn / raze sth (down) to the ground : ساختمان / شـهر… :‌ با خاک یکسان

why did you slam the door? /چرا اینقدر درون رو محکم بستی؟

you are a curse/ آدم بدقدمـی هستی

be in sb’s good books /// in sb’s bad/black books : مورد لطف . بی مـهریی بودن

it’s just over my head/ چیزی بـه عقلم نمـیرسه

there must be a diving point to all this/ حتما خواست خدا بوده

throw good money after bad : ضرر روی ضرر / پشت سر هم پول باختن

I’m telling this for your own good/safety/benefit etc. : بـه نفع… خودت بودن

I’ve had your coat cleaned- It is (as) good as new now. ( Als like new) : نوی نو شدن / مثل روز اول شدن

be ay a loose end / be at loose ends : ول گشتن / بلا تکلیف بودن / بی کار بودن

clip sb’s wings : بال و پری را چیدن / محدود

Hang on ! I’ll be ready in half a minute/second. : فوری آماده شدن

go/drive/run like the clappers : مثل برق رفتن

cut the ground from under sb’s feet : نقشـه هایی را نقش بر آب

It is no exaggeration to say (that) : اغراق نیست اگر بگم

know better than to do sth / … than that … : عاقل تر بودن / گول حرفی را نخوردن * He knows better than to judge by appearances.

give yourself airs / put on airs : فخر فروختن / خود را گرفتن

Fast bind fast find. : درون خونت رو ببند همسایتو دزد نکن

Better be safe than sorry ~= مالتو سفت بگیر همسایـه ات را دزد نگیر

how dare you question my decision?/ چطو جرات مـیکنی رو حرف من حرف بزنی؟

I have sympathy for him/ دلم براش مـیسوزه

It would be wise of you to do sth/ ….. بـه نفع شماست که

No snitching/ چغلی نکن

I love you, don’t ever doubt my sincerity/ من عاشقتم، بـه عشق و علاقه من شک نکن

Praise the lord/ thank god/ خدا رو شکر

I’ll go and eat dog food/ حاضرم بـه هر ذلتی تن درون بدهم ولی این رفتار با من نشـه

don’t get me wrong/ درباره من اشتباه برداشت نکن

Please give a warm welcome to sb/ یـه کف مرتب بـه افتخار (یـه نفر) بزنین

He is wet behind the ears دهنش بوی شیر مـیده

We all share in ur grief / ما همـه درون غم شما شریک هستیم

I’ll show you ! : تهدید:‌نشونت مـیدم / ثابت مـیکنم که

By virtue of the authority vested in me … : نظر بـه اختیـاراتی کـه به بنده تفویض شده

gather/collect dust : خاک نشستن / گرفتن Her old trophies were collecting dust on the shelves.

be under house arrest : درون خانـه خود زندانی شدن و تحت نظر بودن

Nothing more occurs to me. : چیز دیگری بـه نظرم نمـی رسد

This is not my idea of pleasure/fun/sth. : بـه نظرم این تفریح نشد Chocolate milk and a piece of cake is not my idea of dinner.

fall in love at first sight/glance :با یک نظر عاشق شدن

My treat ! : درون خوردن و … :‌ مـهمان من * Let’s go out to lunch – my treat.

the pleasure is all mine/ باعث افتخار و خوشحالی بنده است

he drove us in to it/ اون مارو تو این دردسر انداخت

how the hell are you?/ چطور مطوری؟(گویش خیـابانی).ا

Not a peep out of you !: نفست درون نیـاد

huff and puff : هارت و پورت

to the last gasp / breath : که تا آخرین نفس

follow / carry out to the letter : نعل بـه نعل اجرا

look fondly at sb : با نظر خریداری بهی نگاه

It is uppermost in my mind. : مد نظرم هست

Life is not always a bed of roses / a bowl of cherries. : زندگی همـیشـه بر وفق مراد نیست

Nature Calls (or Call of Nature) ….. حتما برم دستشویی

Everything is coming up roses ” or “everything in the garden is rosy” …. همـه چی مرتب و رضایت بخشـه

Let Sleeping Dogs Lie …. گذشته ها گدشته، دوباره قضیـه رو پیش نکش

look before your leap … گز نکرده پاره نکن (قبل از عمل فکر کن

Wot r u ,Eight ? بچه شدی !؟

you should have fought him back! حتما جوابشو مـی دادی

I’d like to stand up for what I believe/ دوست دارم سر حرفم بایستم و ار اعتقاداتم دفاع کنم

you left me no choice/ دیگه راهی واسم باقی نذاشتی

stick to the subject/ از موضوع خارج نشیم

Take a hike/ برو پی کارت

I just happened to be there/ بر حسب اتفاق منم اونجا بودم

lets not bullshit each other./ بیـا شرو ور تحویل هم ندیم

you have a way with him. رگ خوابش را بدست آوردی

it’s for grown ups/ این مال بزرگترهاست

to get some attention جلب توجه

you should be proud of that احسنت/بارک الله/ تو حتما به عملت افتخار کنی

sorry, I have a lot on my mind. خیلی افکارم مغشوش است

I’m in a good shape درون شرایط خوبی هستم اقتصادی: وضع مالیم خوبه/ درسی: درسامو خوب خوندم/ ورزشی: رو فرم هستم

“I’ve got knots in my stomach ” or “My stomach is in knots about…” دلشوره داشتن

Cat got ur tongue? / گربه زبونتو خورده؟

Get it off your chest / خودتو خالی کن

go/fly off at/on a tangent :موضوع را عوض / از این شاخه بـه آن شاخه پ

all the world and his wife : همـه از بزرگ و کوچک و پیر و جوان * There was no escape on our beach holiday ! all the world and his wife were there !

call sth into play : بـه کار/راه انداختن

That is the way/how the cookie crumbles. : محاوره: آش کشک خالته / همـینـه کـه هست

It matters little. : چندان اهمـیتی ندارد

Fine words fill not he belly. : با حلوا حلوا گفتن شکم سیر نمـی شود

put/set/turn/give your mind to sth: تمام فکر و ذکری چیزی بودن / تمام توجهی معطوف چیزی شدن

When good cheer is lacking, our friends will be packing. : فربون بند کیفتم که تا پول داری رفیقتم

call / ئbreak a flag of true : اعلام / شکستن آتش بس

You need your head(s) examined. (Also : need to have your head(s) examined): محاوره: عقلی پاره سنگ برداشتن

Sorry I was dead to the world. : درون خواب سنگین/عمـیق بودن

He is loaded. : خیلی پولدار

The news spread like wildfire. :اخبار / شایعه : مثل برق/به سرعت پخش شدنش

I pity you if وای بـه حالت اگه

drop sb like hot potato مثل …. انداختنش بیرون

are you in game? پایـه اش هستی؟

roll up your sleeves آستین بالا زدن درون فرهنگ انگلیسی این کار یعنی با جدیدت مشغول کار شدن

peanut money:پول بخور و نمـیر

You touch so much as one hair of my son’s head…… اگه یـه مو از سر پسرم کم بشـه

don’t breath a word. خفه شو

on the other hand بـه بیـان دیگر

Money begets money.: پول پول را پیدا مـیکند/ درمـی آورد

That sort of thing really gets (right) up my nose. : عامـیانـه: کفری را درآوردن /ی را کلافه

Take/get the bit between the teeth //// pull socks up //// roll sleeves/trousers up : آستین همت را بالا زدن

jump with sb’s humor: با خلق و خویی کنار نیـامدن

She got the job under/on false pretences. : با ادعای دروغ و دوز و کلک

find favor with sb / find favor in sb’s eyes / win sb’s favor : محبت / نظر موافقی را جلب /// مورد تاییدی قرارگرفتن

Give sb a knuckle sandwich: با مشت زدن

put/lay your head on the block. ( Also: It’s my head that is on the block.) : ریسک

Don’t hang up on me. I need to talk to you. : با عصبانیت:‌گوشی رو قطع نکن

Your guess is as good as mine. : منم بیشتر از تو درون جریـان نیستم / نمـی دونم

What the heck: بـه جهنم (جهنّم ضرر

A stitch in time saves nine

کاری کـه سر وقت انجام داده بشـه از کار بیشتر بعد ان جلوگیری مـیکنـه

set/get/keep/start the ball rolling: کاری رو شروع

He is barely on speaking terms with his father. : زیـاد با پدرش خوب/جور نیست He was not on speaking terms with his brother or sisters.

have a soft spot for sb/sth : بهی / چیزی علاقه داشتن

make mincemeat out of sb / قیمـه قیمـه

Practise what you preach. : بـه آنچه بـه دیگران توصیـه مـیکنی خودت عمل کن

They served coffee of a sort/of sorts. : قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا قهوه

My heart quailed. : دلم ریخت

raise sb’s hackles / make sb’s hackles rise : خشمـی را برانگیختن

Everything/Nothing is going/has gone right. : اوضاع روبراه بودن یـا نبودن

blow/dash your OR sb’s brains out : کشتن با شلیک درون سر

beat/rack/cudgel your brain(s) // beat your brains out : بـه مغز فشار آوردن

pin sb down : ازی حرف کشیدن / از سنگ حرف کشیدن

fly/go out (of) the window : محاوره : از بین رفتن / بر باد رفتن / نقش بر آب شدن

He has a lot of pull. : آدم بانفوذی است

Be careful not to breathe a word. : حرفی نزدن

The police officer took down the car number. : افسر پلیس نمره ی ماشینو برداشت / یـادذاشت کرد

My English is a bit rusty. : انگلیسی ام نم کشیده

she wears the pants in the house

خانـه توسط خانوم اداره مـیشـه

I’m feeling puny انگاری سرما خوردم

shoe makers son runs barefoot

کوزه گر از کوزه شکسته آب مـیخوره

matricide / patricide مادر کشی/ پدر کشی

to leap a head of pack :گوی سبقت را از رقبا گرفتن

ease sb into sth: بـه پذیرش چیزی ترغیب ease out : وادار بـه ترک

I’m a hard-liner تندرو ( از نظر سیـاسی

I give you full marks for that. [ full marks to somebody (for something)]: نمرت بیسته / مرحبا / آفرین

‘How are things?’ ‘Fine! Couldn’t be better.’ : بهتر از این نمـیشـه

you don’t say! / You don’t mean that !: نـه بابا، جدی مـیگی

He meant well. : منظورش / نیتش خیر است

like water off a duck’s back : انتقاد و اخطار و توبیخ هیچ تاثیری نداشتن

She took to dancing like a duck to water. (take to something like a duck to water): چیزی رو خیلی راحت یـاد گرفتن

get somebody’s goat / get on sb’s nerves: اعصابی رو داغون / خرد

sweet old days :یـاد اون روزا بخیر

Stop aging! پیر نشی

Don’t sell yourself short! خودت را ارزون نفروش

The other way round! دقیقا برعکس

swear by s.th = have faith in s.th سر چیزی قسم خوردن I know many people swear by it, but i can’t believe!

take a hike=sling your hook(BR infm)=برو گمشو

party is over when the fat lady dances !

وقت گل نی

I have a bone to pick with you

از شما گله دارم

we’re not out of the woods yet!=خطر هنوز کامل رفع نشده

chicks fight =دعوای زنانـه

Eat high off the hog: غذای گران خوردن

In my humble opinion … : درون نظر حقیر / اگر جسارت نباشد حتما بگویم که

Peel out / punch it / floor it / put the the pedal to the metal : ماشین:‌گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن

Fall / drop in/into your lap : بـه آسانی بدست آوردن / دستی افتادن That job is great. I didn’t even apply for it. It just fell into my lap.

Never fear! / I fear not ! : Don’t worry نگران نباش

It’s none of your business اصلا بـه توربطی نداره

count your blessings. :‌ شکر بخاطر چیزهایی کـه خدا بهی داده و ناراحت نشدن بخاطر چیزهایی کـه نداده

Lose count (of Sth /Sb) : حساب چیزی ار دست دررفتن

be (well) versed in something : درون امری کاملا وارد بودن He is well versed in the art of diplomacy.

have an ace up your sleeve : ورق برنده درون آستین داشتن

Have got / wear sth inside out : لباسی رو برعپوشیدن

By no manner means (Also Not by any manner of means ) [ BRE spoken formal ] : بـه هیچ وجه من الوجوه

views / opinions / plans tec. carry much weight ( with sb ): اهمـیتی / وزنی / اعتباری داشتن

U LOST ME=متوجه منظورت نمـیشـه، تو باغ نیستم

be cut out for sth = به منظور کاری یـا چیزی ساخته شدن

Rock bottom prices = پایین ترین قیمت ممکن

Look blue = خیلی غمگین بـه نظر رسیدن

A dime a dozen = صد که تا یک غاز

Put it on sb’s tab = بـه حسابی گذاشتن

Burst sb’s bubble = تو ذوقی زدن (کسی را نا امـید

Screw sth up = افتضاح بار آوردن-خرابکاری

it will be a fether in your cap :هر گلی زدی بـه سره خودت زدی

she has a memory like an elephant:اون خیلی با هوشـه

hit he jackpot: پول قلنبه ای بـه جیب زدن / لاتاری برن / قمار بردن

Live and learn. : زگهواره که تا گور دانش بجوی / اطلبو العلم من المـهد الی اللحد

So much foe that ! : این هم از این ! / این کـه از این

So much the better ! : چه بهتر

It wasn’t so bad as last time. : بـه بدی دفعه پیش نبود

Looks are deceiving =ظواهر فریبنده هستند

God helps those who help themselves. :از تو حرکت از خدا برکت

It’s not rocket science = مگه مـیخوایم موشک هوا کنیم! (کار شاقی نیست

Go blank = مغزی کار ن،یک مرتبه همـه چیز را فراموش

upon/on my word ! : بـه شرافتم سوگند / قول مـیدهم

Hackney mistress, hackney maid. : مادر ببیت، بشناس

It doesn’t matter when you go. : هر وقت بروید رفته اید / مـهم نیست کی بروید

A propitious/favorable breeze/wind : بار شرطه / موافق ای باد شرطه برخیز / باشد کـه باز بینیم دیدار آشنا را

Call in sick : مرخصی گرفتن با زنگ زدن بـه محل کار بعلت بیماری شدید

At a price : خیلی گران/ بـه قیمتی گزاف /// You can buy strawberries all year round, but at a price

drive/send sb up the wall/out of their mind :محاوره :‌کسی را دیونـه / پاک عصبانی

I need sb / sth like a hole in the head. : هیچ نیـازی بهی / چیزی نداشتن

I don’t give a rat’s ass about it(not polite):من بـه ان اهمـیتی نمـی دهم

money doesn’t grow on trees =پول کـه علف خرس نیست

extension lead: سیم سیـار

No offence? = دلخور کـه نشدی؟

I set you up = گولت زدم

Keep me out of this = منو قاطی این ماجرا نکن

Ruffle sb’s feathers :کسی را برآشفتن

Be up the (shit) creek without a paddle. ( not polite) : عامـیانـه : تو مخمصه بودن

He is (as) good as gold. :مثل یـه دسته گل بودن / خوب بودن / خوب رفتار

be tearing your hair out (BRE) : بشدت کفری بودن / خود را جر I’ve been tearing my hair out trying to get done in time.

You could have knocked me down with a feather. : از تعجب خشکم زده/ماتم بود /// دهانم وا مانده بود

not take/pay a blind bit of notice : هیچ توجهی ن / گوشی بدهکار نبودن

not take/pay a blind bit of notice : هیچ توجهی ن / گوشی بدهکار نبودن

clam up: محاوره : حرف نزدن / دم نزدن / ساکت ماندن

a cog in the machine/ wheel :ی مـهره ی ناچیز درون دستگاهی بودن

The exam was much harder than I had bargained for. : سختتر از انتظار ما بودن

He was always the odd one out at school. (the odd man/one/woman out) : با دیگران فرق داشتن

drive sb to distraction : که تا حد جنون و دیوانگیی را اذیت و ناراحت

Chances are slim: هیچ شانسی نیست

Carry the can (for sb/sth) ///// be left holding the bag/baby :به آتش دیگری سوختن / بخاطر دیگری سرزنش شدن

What a hothead ! :آدم عجول

He’s always flashing his money around. : پول و چیزی را بـه رخی کشیدن (Also Show sb/sth off)

You are such a slowcoach (BR) / slowpoke (AME).: فحش و محاوره : آدم تنبل / فس فسو

get on the wrong/right side of sb :کسی را ناراحت / خوشحال * I wouldn’t like to get on the wrong side of her.

rags to riches : از فرش بـه عرش رسیدن

rolling in money : تو پول غلط زدن

Contraries do not meet! کوسه و ریش پهن

Spend money like Water!مثل ریگ پول خرج

Good old days : یـادش بخیر

There’s no time to spare: وقتی به منظور تلف نداریم

It’s your concern =مشکل خودته

The blame falls on me = تقصیر منـه

Get / grow / become maudlin : احساساتی شدن / گریـه

I got into a rear-ender on the way to work. (rear-ender) : تصادف ماشین: بـه ماشین دیگه زدن

He / She / It ain’t all that. : همچین آش دهن سوزی هم نیست OPP. : He thinks he is all that.= to be very impressive or attractive

I saw the police coming and legged it down the road. (leg it) : محاوره : دررفتن / فرار

on the same wavelength زبان هم را خوب فهمـیدن،هم فکر بودن

i am as i am

همـینم کـه هستم

wheels within wheels:کاسه زیر نیم کاسه

barking dogs seldom bite= از آن نترس کـه های وهوی دارد از آن بترس کـه سر بـه توی دارد

“Nobody blames you.” “I should hope not.” : نگران نباشی بخاطر اشتباهت شماتت نمـیکنـه. امـیدوارم نکنند

We shall never hear the last of this. : حرف درون این باره تمامـی ندلرد / این قصه سر دراز دارد

I’ll do it if it is the last thing do. : اگر سرم هم برود این کار را مـی کنم

life is dealing and willing =زندگی بده بستونـه

excuze me for my french: بی ادبی من رو ببخشید

pay lip service شعار ، حمایت تو خالی

Pleas exuse my back ببخشید پشتم بـه شماست

I am pulling your leg: دارم باهات شوخی‌ مـی‌کنم

Poor by condition, rich by ambition هر مـیمونی زشت ترست ، بازیش بیشتر است

Put it down to bad luck اینو بـه حساب بدشانسی بگذار

first come , first served: آسیـاب بـه نوبت

make sense : منطقی بـه نظر مـی رسد

what a chick بچه پررو

You blew it خیت کاشتی

Go fly a kite برو پی کارت

rest assured:خیـالت راحت باشـه-مطمن باش

as God is my witness :خدا شاهد

Beyond of all doubt. تردیدی نیست

nation of Zombies!ملت بی خیـال

he was already living on borrowed time. عمری دوباره از خدا گرفته

at precisely 11 am: راس ساعت یـازده صبح

heart- wrenching! جگرسوز

I was about about to die! داشتم مـی مردم

To Him we shall return!بازگشت همـه بـه سوی اوست ، انا الله و انا الیـه راجعون

you are at the see:یعنی تو تو باغ نیستی

Pass the buck گردنی انداختن

I had a wonderful opportunity, but I muffed it فرصت‌ بسیـار خوبى‌ داشتم‌ ولى‌ خیطى‌ بالا آوردم

A shifty character / An artful person : آدم هفت خط

No way:عمرا -بی خیـال

honest mistake:اشتباه غیر عمدی

home wrecker :خونـه خراب کن

It’s no use crying over spilled milk آب رفته بـه جوی باز نمـی گرده

It is like talking to a brick wall.: مثل اینکه دارم با شما حرف مـی! / انگار دارم با دیوار حرف مـی

once in a blue moon : خیلی بـه ندرت

tell tale : زیراب زن

Two wrongs don’t make a right. :بدی رو با بدی جواب نده / نباید جواب داد

You are telling me !: محاوره: یعنی خودم نمـی دونم! / مـی خوای بگی خودم نمـی دونم

It’s difficult to digest!درکش خیلی سخته

Alas for me!خاک عالم بر سرم

Good for ill —> هرچه باداباد ، هرچه مـی خواهد بشود

let the cat out of the bag=دسته گل آب دادن

marked time=

the tongue of blame! زبان طعنـه

act your age : مطابق سنت رفتار کن

are you shitting me ! !بچه خر مـیکنی

What a pity !چقدر حیف

Don’t let on that!! موضوع رو لو نده

knock/hit sb for six:ی را بیچاره /ی را از پا درآوردن

bide your time : منتظر فرصت بودن

It’s a real turn-up for the book(s). : این رو حتما تو تاریخ ها نوشت / عجب رویدادی

My heart bleeds for sb: دلم برایی کباب شدن

His name/memory lives on. : یـاد و خاطره …. باقی ماندن

“What’s for dinner?” “Wait and see.” : دندون رو جیگر بذار

You are/get too big for your boots. : خیلی مغرور بودن

ave/get sth under your belt: با وجود/ با…سال تجربه/ با…که زیر سر دارد

at cross purposes : با مقاصد/اه مختلف

I’m going to bed.I’m wiped/wiped out/pooped (out)/exhausted. : خیلی خسته بودن

make no bones about (doing) sth: تردید بخود راه ن/ ملاحظه ی هیچی رو ن

are you itching for trouble?تنت مـیخواره

pull the rug/carpet (out) from under sb’s feet : محاوره:پشتی را خالی / جمایت خود را ازی دریغ داشتن

count your blessings that she’s not pregnant.برو خدارو شکر کـه حامله نیست

What’s with you? / What’s bothering you? / What’s eating you?: چرا ناراحتی؟ / چی شده؟

-Is there any gravy left? -sorry! fresh out! چیزی از آب گوشت مونده؟ – شرمنده همـین الان تموم شد

I think that boy, second to the last was mulatto.گمونم پسره یکی مونده بـه آخری دورگه باشـه

I’m not your beck and callمن غلام حلقه بـه گوشت نیستم

It serves you right! !وقتی اتفاق بدی واسه طرف مقابلت افتاده باشـه) حقته

I’m your man= you can count on me: مـیتونی رو من حساب کنی

friend in need is a friend indeed: دوست آنست کـه گیرد دست دوست درون پریشان حالی و افسردگی

He that endureth to the end shall be saved. (old) : پافشردی بردی

any one knows the translation of this idiom? خدا خر مـی شناخت کـه شاخ بهش نداد

Tom’s first marriage to Stella is ancient/past history. : گذشته ی فراموش شده

I’ll finish digging that hole tomorrow,Jack. Right now, I am all in. (be all in) : خسته و کوفته

you can not get blood from a stone/turnip: روغن از دستش نمـی چکه

You are wearing well-only a few grey hairs ! : خوب ماندن

chance your arm/it ///// take the plunge/a risk : محاوره : دل بدریـا زدن

You look fishy مشکوک مـیزنی

Keep your shorts/pants on : هل نکن بابا اومدم

to draw blank : بـه یـاد نیـاوردن

be a sitting duck : هدف آسونی بودن

For good measure : کار از محکم کاری عیب نمـیکنـه

You are in way over your head : خیلی دیگه از حدت جلوتر رفتی

To be no match for someone : درمقابلی جوجه بودن

Toot one’s horn : از خود تعریف

Chew the cud: کار بیـهوده انجام دادن، سماق

Pull the curtain on sth : چیزی رو تمام

Weakest dogs bark the loudest : مـیمون هرچه زشت تره ادا هاش بیشتره

I was embarrassed to death از خجالت مُردم

Thank you for pointing that out ……….. ممنون کـه به این نکته اشاره کردید

if my mind serves me right: اگر ذهنم یـاری کنـه some things slipped in my mind: I forgot some things some thing slipped my attention: از چشمم دررفت stick some things in your mind: بعضی چیز ها را بـه خاطر بسپار

boill it down:خلاصش کن

goes (right/clean) out of my mind:پاک یـادم رفت

you’re born to do this: واسه اینکار ساخته شدی

he’s not into you:ان بـه تو علاقه ای نداره

NOw you know:حالا کـه فهمـیدی (وقتیی مـیگه من نمـی دونستم

Don’t let him persuade you – stand / keep / hold your ground: سر حرف و تصمـیم خود ایستادن

be in convulsions : خنده ی روده بر کننده

It was a relief : دلم خنک شد

alls well,that ends well:جوجه رو آخر پائیز مـیشمرند    آن خوش هست ای جای کـه فرجامش خوش است

lets go dutch=هر سهم خودش را بدهد

dont make a fib!= خالی نبند

I’ve had it up to here ! : بـه اینجام رسیده است

by/from all accounts : بنا بر عقیده ی عموم

give sb a kiss of life : mouth-to-mouth resuscitation تنفس دهان بـه دهان

The tide turned. / turn the tide : بخت برگشتن

present company excepted(excluded) = بلا نسبت حضار، بـه استثنای حضار

What brings you here از این طرفا؟!؟

He is as green as grass هنوز بچه است/هنوز خام است

be on the last leg: قراضه شدن

Something went to dog……فلان چیز بـه فنا رفت

he always has s.th on his sleeve:همـیشـه یـه چیزی تو چنتش داره

fasten the lace:بند کفشتو ببند

You have got a nerve! واقعاً خیلی رو داری

No waves are made آب از آب تکان نمـی خورد

Come off it! ول کن بابا دست بردار چرت نگو

Rock your body بجنبون

Give in تسلیم شدن ،از پا درامدن

Short and sweet مختصر و مفید

Don’t take my words to your heart.حرفم و به دل نگیر

You can say that again!

!قربان دهانت !آی گفتی !آره والا !با حرفت صد درون صد موافقم

Her promises failed to materialize. وعده هایش جامـه ی عمل نپوشید

New things are gay. نو کـه آمد بـه بازار، کهنـه شود دل آزار

Make yourself at home اینجا رو منزل خودتون بدونید

You mean a world to me

تو به منظور من یک دنیـا ارزش داری

جملاتی به منظور گفتن شب بخیر Good night Sleep tight see you in the morning light

I haven’t got a bean آه درون بساط ندارم

why don’t u pop in? (to visit,to g0 somewhere for a sh0rt time) چراسری نمـیزنی؟

Well behavior and debonair human is really beautiful انسان خوش رفتار و متمدن واقعا زیباست

Dog days of summer گرم ترین روزهای فصل تابستان

i’ll beat myself up about it 4ever که تا ابد بخاطرش خودمو سرکوفت

Albert Einstein

The ladder of success is never crowded at the top بالای نردبان موفقیت هرگز شلوغ نیست

Better to ask the way than go astray. پرسیدن عیب نیست،‌ ندانستن عیب است

He’s a bag egg: آدم بدطینت و بی صداقت

Hen-pecked husband مرد زن ذلیل

I respect my wife’s views, but i’m not a Hen-pecked husband

It’s not my cup of tea: ;;;;;;;;;;;; چیزی نیست کـه من بهش علاقه داشته باشم

All cats love fish but hate to get their paws wet هر گربه‌ای ماهی را دوست دارد اما از اینکه پنجه اش خیس شود بیزار است

After a storm comes a calm بعد از خشم پشیمانی است

Everyday is a new beginning هر روز یک شروع دوباره است

A picture is worth a thousand words تصویر از هزاران جمله گویـاتر است

Actions speak louder than words صدای عمل رساتر از حرف هست (به عمل کار برآید بـه سخندانی نیست

Absence makes the heart grow fonder دوری باعث علاقمندی مـی شود (دوری و دوستی

Take a leaf from someone’s book : ازی سر مشق گرفتن

To shout at the top of one’s lungs, با صدای بلند فریـاد زدن

your wish is my command شما امر بفرمائید

to bear too much bare handed…….با یـه دست چند که تا هندونـه برداشتن( چند کارو باهم انجام دادن

Follow your nose راه را بگیر و راست برو

He has a chip on his shoulders… اون آدم عقده ای است

eat humble pie بـه غلط افتادن he ate the dirt بـه غلط افتاد

Conscious pangs: عذاب وجدان

I can keep you up:مـیتونم درکت کنم

Push someone around : حقی را خوردن

My way is highway:حرف حرف خودمـه

drive sb crazy:ی را سخت عصبانی

on impulse بدون فکر،همـین طوری

مُچتو گرفتم: I catch your red hand Caught your red handed

Cheat on sb:بهى خیـانت

keep one’s fingers crossed :برایی آرزوی موفقیت

Fork it on! = رد کن بیـاد

nosey parker فضول باشی non of your cheek! non of your jaw! non of your concern! فضولی اش بـه تو نیـامده، فضولی موقوف

Necessity is the mother of invetion=احتیـاج مادر اختراع است

May it always remembered!یـادش بخیر

kiss/marry the gunner’s daughter : بـه توپ بسته شدن و تازیـانـه خوردن : تو فیلم های دزدان دریـای

keeping up with the jones.با آخرین مد گشتن

burn your fingers // get your fingers (badly) burned/burnt : چوب عمل خود را خوردن

make a (real) pig’s ear (out) of sth : محاوره : (کار/طرح) خراب / افتضاح در

have/make/take a stab at (doing) sth : تلاش به منظور انجام کاری و اغلب ناموفق

How time flies ! : چه زود گذشت / انگار دیروز بود

court danger/death/disaster …. : بـه استقبال خطر /…. رفتن

Thoughts are free. (proverb) : اول اندیشـه وانگهی گفتار ( Look before your leap.)

He won the lottery and he is really sitting pretty. [be sitting pretty] : درون بهترین شرایط قرار داشتن

know a thing or two (about sth) : از کاری سر رشته داشتن

have aد inkling of sth : احساس همدردی / از چیزی تصور مبهمـی داشتن

impugn sb’s honesty : زیر سوال بردن درستیی

keep sb in the dark (about sth) :ی را بیخبر نگه داشتن

That can’t be bad ! : ای بدک نیست

ram/force/thrust sth/ideas down sb’s throat : مطلبی یـا چیزی را بـه کله یی فرو بردن

no haggling! چانـه نزنید

i aint got no use for it بـه درد من نمـی خوره، مورد استفاده من نیست

Get off my back __ دست از سرم بردار

“there are not in line” آبشون توی یـه جوب نمـیره

He is giving me a hard time: روزگار منو سیـاه کرده

I am what i am, whats it got to do with you? همـینم کـه هستم، بـه تو چه؟

“play hookey from school” دزدکی از مدرسه درون رفتن

“im not ready for drastic to help” پیری نیستی کـه مراد بدی

“keep me laughing on a boat” ما رو کشت از خنده

“mark my word” بـه حرف من برس

Not be worth a damn بـه لعنت خدا نیرزیدن,مفت گران بودن Ex: his promise is not worth a damn thing!

Have a clear conscience وجدان آسوده داشتن/وجدان راحت داشتن Ex: I was able to answer his questions with a clear conscience.

never judge a book by its colour!هرگز از روی چهره قضاوت نکنید

“you get what you deserve!” هرچی لایق باشی مـیگیری

There is no room for complacancy: موردی به منظور غرور و خودپسندی نیست

both fun & game هم فاله هم تماشا

i’m at his throat مـی خواهم سر بـه تنش نباشد

to look women as a commodity –>به زن بـه چشم یک کالا نگاه

whose side are you on? طرف کی هستی؟

it’s beyond my wit عقلم قد نمـی دهد

help yourselves:از خودتون پذیرائی کنید

hungry as a wolf=روده کوچیکه روده بزرگه رو خورد

If I get my hands on him; اگه دستم بهش برسه

He is not my cup of coffee!!اون درون حد من نیست

Gangway ! (spoken / interjection) : راه بدید / راه رو باز کنید

This story went over big with my kids. : تاثیر خوب گذاشتن / موفق بودن

It doesn’t add up. : داستان و … : جور درنیـامدن / معنی ندادن

take a tough line on/with sb/sth : punish severely بای برخورد جدی

Do you like travel? who wouldn’t?چهی دوست نداره

Promise someone the earth or moon __ وعده سرخرمن بهی دادن

to work one’s tail off = خیلی سخت کار

To be down to earth __ خاکی و فروتن بودن

Even if it rains or shine __ بـه هر قیمتی کـه شده کاری را انجام دادن

Don’t meddle yourself in my own affairs__ توکار من دخالت نکن

words fail me. : زبانم قاصر هست [spoken : I … words fail me.]

swimming is his meat او عاشق شنا است

man proposes, God disposes انسان درخواست مـیکند و خدا مـیبخشد

you can’t whitewash the history : ننگ با رنگ پاک نمـی شود یـا نمـی تونی گذشته رو ماست مالی کنی

در این شغل توجه بـه جزئیـات ضروری است. Attention to detail is essential in this job

don’t beat around the bush! حاشیـه نرو

there is no living soul here: اینجا پرنده پر نمـی زنـه

words lead to words: حرف حرف مـیاره

fork it out ! رد کن بیـاد

Let him/her wait till the cows come home بگذار آنقدر بایستد که تا زیر پایش علف سبز شود

what’s the damage? چقدر شد؟/چقدر آب مـیخوره؟

while the cat’s away, the mice will play موش کـه چشم گربه را دور ببیند دم درون مـیآورد

It was stifling in there; I was glad to get out. اونجا خیلی خفه بود خوشحال شدم کـه بیرون آمدم

every tide has its eb زندگی فراز و نشیب داره

Don’t look a gift horse in the mouth دندان‌های اسب پیشکشی را نمـی‌‌شمارند

i was at my wits’ end عقلم بـه جایی نمـیرسید

to err is human بشر جایزالخطاست

men are all cut from the same cloth مردها سرو ته یـه کرباس اند

to pester on sb کنـه شدن

my advice to him was like water off a duck’s back پندهای مرا از یک گوش شنید و از گوش دیگر درون کرد

Cool as a cucumber آرام و خونسرد بودن My friend was cool as a cucumber when he was presented with an award

Thanks all the same درون هر صورت متشکرم

JUMP THE GUN انجام کاری یـا گفتن چیزی پیش از زمان خودش

My uncle dropped off a Christmas present for me early and I couldn’t wait to open it so I jumped the gun and opened it early

Stop playing innocent خودت رو بـه موش مردگی نزن

Better a bare foot than no foot at all بهتره کـه پا باشی که تا اینکه کلا پا نداشته باشی کاچی بـه از هیچی

Top of Form

Bottom of Form

Keep your shirt on صبور باشید

To Skate on Thin Ice ابلهانـه کاری را با ریسک و خطر زیـاد انجام دادن

This expression came from foolish people that skated on thin ice. They thought if they skated fast enough, the ice wouldn’t break… :))

hit the jackpot یـه پول قلمبه بردن

chew someone out با یکی بد حرف بزنی و بشوری بذاریش کنار

Get Out of My Face از جلوی چشمم دور شو When someone is in your face and you think you might get angry, you could say, “Get out of my face,” to help prevent a fight or accident

Pig out Or Eat like a pig پرخوری

Do you know? A fortune that you don’t use, is others wish هیچ مـی دانی، فرصتی کـه از آن استفاده نمـیکنی آرزوی دیگران است؟

I didn’t have shoes and always I was complaining, but one day I saw a man who didn’t has foot

من کفش نداشتم و مدام شکایت مـی کردم. که تا اینکه روزی مردی را دیدم کـه پا نداشت

You were greatly missed جای شما واقعا خالی بود

The biter is sometimes bitten دست بالای دست بسیـار است

Blind as a bat کور

Without my glasses, I am blind as a bat بی عینک ، واقعاً کورم

Ants in the pants: احساس ناراحتی و ناآرامـی

Do you have ants in the pants or what? چیـه، کک توی بدنت افتاده؟ :

He/She is a time server اون نون رو بـه نرخ روز مـی خوره

Like I’m gonna (going to) believe it تو گفتی و منم باور کردم

Feel free to do so Or Don’t be shy تعارف نکنید

Wishes won’t wash dishes معنی جمله: با آرزو ظرف ها شسته نمـیشـه معادل پارسی: با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمـیشـه

It is better to light a candle than to curse the darkness بهتر هست که یک شمع روشن کنی بجای اینکه بـه تاریکی لعنت بفرستی

Cross Your Fingers: To hope that something happens the way you want it to. یعنی اینکه بشینی و امـیدوار باشی اونجوری کـه مـی خوای مـیشـه

Do you follow me? متوجه حرفام هستی؟

We are just two peas ما خیلی با هم تفاهم داریم

Since when? از کی که تا حالا؟ Ex: Since when do I get that important to you? از کی که تا حالا اینقدر برات مـهم شدم؟

The damage is done کار از کار گذشته

Feel the room جَو رو درک کن

You must have respect for your promises حتما بقول خودتان احترام بگذارید

Close your eyes to something

چشم پوشی

Button one’s lips

زیپ دهان خود را کشیدن

Get something off one’s chest

دل خود را خالی

Get up on the wrong side of the bed

از دنده چپ برخاستن

Give someone the cold shoulder

بای سرد برخورد

Stand on one’s own two feet

روی پای خود ایستادن

Open a can of worms

آتش درون لانـه زنبور

Scrape the bottom of the barrel

کفگیر بـه ته دیگ رسیده

Two heads are better than one

یک دست صدا ندارد

Keep something under one’s hat

تو دل خود نگه داشتن

A bad vessel is seldom broken

بادمجان بم آفت ندارد

White lie

دروغ مصلحت آمـیز

Fat Cat

مایـه دار

No hard feelings دیگه ناراحت نباش

Thanks all the same درون هر صورت متشکرم

get off my back

دست از سرم بزدار

dont give me that : خالی نبند

i am in hot water اوضام بیریخته.تو دردسرم

Who wears pants in your home? چهی درون خانـه ی شما رییس هست؟

that was a close shave :[slang خدا رحم کرد

try no to take your eyes off her سعی کن چشم ازش بر نداری

i am at your service من درون خدمت شما هستم

leave it to me بسپرش بـه من یـا اون با من

dont put words in my mouth حرف تو دهن من نزار

the engine packed up! ~ موتور از کار افتاد

To be head over heels in love.

یکدل نـه صد دل عاشق شدن

To break bread w I’m fed of with you:از دستت بـه اینجام رسیده

ith someone.بای نان و نمک خوردن

I’m fed UP with you = سیر شدم ازت Also: – I’m up to here with you = بـه اینجام رسوندی – I’ve washed my hands of you = ازت دست شستم – I’m done with you = مرا با تو کاری نیست دگر – I’ve had enough of your nonsense = باندازه ی کافی از دستت کشیدم – Enough is enough = بسمـه دیگه – You disgust me = حالم ازت بهم مـیخوره

Test the water. تمام جوانب رابسنج/ بررسی کن/ درون نظر بگیر

out with it! ~ اعتراف کن ، حرف بزن

The master of coin finds the money => عاقبت،جوینده یـابنده است

to rub on a raw nerve. سوهان روح بودن

Drink up! ~ که تا ته نوشیدن

what’s done is done ( کاریـه کـه شده

humans are able to mistakes::انسانـها جایزالخطا هستند

be in the loop (در جریـان کاری بودن ، تو بازی بودن

the apple of sb’s eye نور چشمـی

he was hopping mad ~ کُفرش درون اومده بود

Filthy rich ~ خرپول

to grown into a… ~ مبدل شدن به

to a man ~ که تا آخرین نفر

I can’t stand it نمـیتونم تحملش کنم

He always pulls the wool over his friends eyes.

او همـیشـه سر دوستانش شیره مـی مالد

Know-it-all = همـه-چیز-دان

a fly by night company ~ شرکت بی پروپا و قلابی شرکت هایی کـه طالب سود آنی هستند

mum’s the word ~ بـه گوشی نرسه،این سخن فاش ی نیست

hang on thereقوی باش

you perv me up …. داری منو دید مـیزنی

“shoo away” = چخ (سگ)؛ پراندن (مگس و پرندگان)؛ شو (بز و )؛ هی (اسب و خر و)؛ راندن “shoo away” = چخ (سگ)؛ پراندن (مگس و پرندگان)؛ شو (بز و )؛ هی (اسب و خر و)؛ راندن

a bad work man blames his tools. عروس بلد نیست بـه مـی گه زمـین کجه

wishes dont wash the dishes با حلوا حلوا دهن شیرین نمـیشـه

no by any manner of means ~ بـه هیچ وجه،به هیچ نحوی از انحا

a heart to heart talk ~ صحبت بی پرده و صادقانـه

you hit the nail on the head ~ زدی تو خال،درست حدس زدی،حدس صائبی زدی

I am out of my depth عقلم قد نمـیدهد , سر درون نمـی اورم

go fly on your sky برو پی کارت

Peeping Tom پسر چشم چران

hung up on someone بهی دل بستن

Curiosity killed the cat!!! فضولی موقوف

He can pull strings خیلی خرش مـیره)آدم کله گنده ایـه

Jack of all trades master of none:همـه کاره و هیچ کاره

It’s no skin off my nose ~ بـه من چه!،به هیج کجای من بر نمـیخورد

be good enough to sign here ~ لطفا اینجا را امضا کنید

words fail me…~ زبونم بند اومد،زبانم از بیـان آن قاصر است

he has a big mouth دهن لق است

he is a glutton for work خوره کاره

I couldn’t care less ~ ابدا” اهمـیت نمـیدهم،به من چه

he’s two timing his girlfriend! ~ بـه معشوقه اش! (دوست ش) خیـانت مـی کند

i was under the impression that… ~ چنین تصور مـیکردم که

work like a charm (magic) ~ درون یک چشم بـه هم زدن کار مـیکنـه ، مثل جادو هست

through and t keep a civil tongue in your head! ~ حرف دهنت رو بفهم ، درست صحبت کن

hrough ~ کاملا،صددرصد

what’re you driving at?! (informal) ~ منظورت چیـه؟

down in the mouth (informal) ~ پکر ،ناراحت ، تو هم بودن

Let sleeping dogs lie (saying) ~ بی جهت شر بـه پا نکن ، بگذار اوضاع آرام بماند

mark my words (old fashioned) ~ این خط و این نشون ،بالاخره بـه حرف من مـیرسی

tell that to the marines (US) ~ بهی بگو کـه باور کند ، من کـه باور نمـیکنم

a pain in the neck (informal) ~ شخص بسیـار مزاحم،آزار دهنده

he has a mental block ~ ذهنش درگیر هست ، فکرش اصلا کار نمـی کند

lock, stock and barrel ~ هرچه هست و نیست ، تماما

put it down to experience ~ تجربه مـیشـه واسَت

No dice (US informal) ~ حرفشم نزن

it’s all laid on ~ همـه چیز آمادست،روبه راه هست

she passed out ~ از حال رفت ، غش کرد

this restaurant has fallen off ~ این رستوران از رونق افتاده،به خوبی گذشته نیست

i haven’t the faintest idea! (informal) ~ روحم خبردار نیست

oh,give over! (UK old fashioned-informal) ~ دست بردار،ول کن،بیخیـال شو

it’s chickenfeed (informal) ~ پول ناقابلی است

paper over the cracks ~ ماست مالی ،معایب را پوشاندن

that’s pretty kettle of fish! ~ عجب بساطیـه هااا،خر بیـار باقالی بار کن

apple of sb’s eye ~ نور چشمـی بودن

keep a low profile ~ جلب توجه ن،آفتابی نشدن

yes , point taken ~ بله ملتفت شدم

he strains every nerve ~ او نـهایت تلاش و کوشش خودش رو انجام مـیده

hit the jackpot ~ بـه ثروت کلانی رسیدن

i’m fit/ready to drop ~ دارم از حال مـیرم،از خستگی نا ندارم

breadwinner ~ نان آور خانواده

i must put my thinking cap on it ~ حتما در موردش فکر کنم

there’re wheels within wheels ~ یـه کاسه ای زیر نیم کاسه هست،یـه دستی تو کاره

it was double dutch to me ~ کاملا برایم غیر قابل فهم بود،اصلا نفهمـیدم

he hails from shiraz (formal) ~ اهل شیرازه

let’s call it a day (informal) ~ فعلا تعطیل کنیم،برای امروز کافیـه

those were the days ~ یـاد اون روزها بخیر the good old days ~ یـاد اون روزها بخیر

to face the music ~ عواقب چیزی را تحمل ،پای لرزش نشستن

an egghead (humorous) ~ حضرت روشن فکر (در مقام طعنـه

Don’t let that come between us ~ اجازه نده کـه بین ما جدایی بیفکند

prices crashed in the stock exchange ~ قیمت ها درون بورس بـه شدت پایین آمد

his days are numbered ~ چیزی از عمرش نمانده

Blue films/movies ~ فیلم های موهن

my car acts up (informal) ~ ماشینم بازی درون مـیاره،خوب کار نمـیکنـه

joking apart/aside ~ از شوخی گذشته،شوخی ار

he took a long time to come round ~ مدت زیـادی طول کشید که تا به هوش آمد

to put a sheep to sleep ~ ی را خلاص

he earns as much again so i do ~ دو برابر من پول درون مـیاره

greet/welcome sb with open arms ~ خوشامد گویی با آغوشی باز

to affect piety ~ جانماز آب کشیدن

Out of the frying pan into the fire ~ از چاله درون اومدن و به چاه افتادن

you keep out of this,please! ~ لطفا شما درون این مورد دخالت نکنید

to move in literary (high) circles. ~ درون محافل ادبی آمد و رفت

that’s strictly for the birds (us informal) ~ برو بابا،اینا همش حرفه،مزخرف نگو،چرند نگو

make eyes on somebody (old fashioned) ~ برایی غمزه آمدن

the market is flat ~ بازاراده

land in and around NY has appreciated ~ بهای زمـین درون نیویورک و اطراف آن بالا رفته

break fresh/new ground ~ ابتکار جدید،کشف/انجام چیزی تازه

hard-luck story (INFORMAL DISAPPROVING) ننـه من غریبم بازی درون آوردن،فیلم بازی

come rain or shine ~ هر اتفاقی کـه بیـافتد،هرچی کـه پیش بیـاد

they were really the bee’s knees ~ کارشون واقعا عالی بود be the bee’s knees (UK informal) ~ چیزی کـه از همـه لحاظ عالی باشد

There’s no accounting for taste ~ سلیقه ها متفاوته ، هرکسی عقیده ای داره

‎(straight) from the horse’s mouth ~ از منبع موثق موضوعی شنیدن

another/a second bite of the cherry ~ فرصت بعدی،شانس بعدی

i’m (as) busy as a bee! ~ خیلی سرم شلوغه

i’m full of beans for today (informal) ~ امروز پر انرژی و سرحالم

it’s not my cup of tea ~ چیز مورد دلخواه من نیست

once in a blue moon ~ بـه ندرت،هر از گاهی

Necessity is the mother of invention ~ احتیـاج مادر اختراع

be all fingers and thumbs (UK) be all thumbs (US) ~ دست و پا چلفتی،بی دست و پا

I get into hot water ~ تو مخمصه افتادم ، گرفتار شدم

the lull before the storm ~ آرامش قبل از طوفان

thank your lucky stars ~ جایـه شکرش باقیـه،شانس آوردی

Curiosity killed the cat ~ فوضولی موقوف

don’t hold your breath(informal) ~ انتظار نداشته باش واسه همـیشـه،خواب دیدی خیره

by the grace of God ~ بـه توفیق خداوند، بـه لطف خدا

for my money ~ بـه نظر من،به عقیده من

Forty winks (informal) ~ چُرت،خواب کوتاه

when the chips are down (informal) ~ هوا پسه

Fender bender (informal) ~ تصادف جزئی،تصادف کم خرج

tie the knot ~ ازدواج

play truant (British) ~ از مدرسه فرار play hooky (American & australian) ~ از مدرسه فرار

perish the thought ~ فکرشم نکن

walk on air ~ خر کِیف بودن،از خوشحالی پرواز

walk on air ~ خر کِیف بودن،از خوشحالی پرواز

few and far between ~ غیر مکرر،تکرار نشدنی،نایـاب

stick in the mud (informal disapproving) ~ بی عرضه،اُمُل،عقب مانده

weather the storm ~ بر مشکلات فائق آمدن ،

willy-nilly (informal) ~ خواه ناخواه،بخوای نخوای،ناچارا”،بالاجبار

give sb. a dirty look ~ بهی چپ چپ نگاه

get cold feet ~ جا زدن از کاری،پشیمان شدن

be snowed under sth. ~ بـه شدت درگیر چیزی بودن

play ball (informal) ~ همکاری

a pig in a poke ~ چشم بسته خرید/قبول

eat humble pie! (informal) ~ قبول اشتباه ، بـه غلط افتادن

white elephant ~ سرمایـه خوابیده،دارایی بی فایده

the account is overdrawn ~ حساب موجودی نداره(مقروض بـه بانک the account is in the red ~ حساب موجودی نداره(مقروض بـه بانک

shoot the breeze (US informal) ~ گپ زدن

Go in one ear and out the other (informal) از این گوش شنیدن و از اون گوش درون

Too many cooks spoil the broth (UK) Too many cooks spoil the soup (US)

ماما کـه دوتا شد سر بچه کج درون مـیاد آشپز کـه دوتا شد،غذا یـا شور مـیشـه یـا بی نمک

Truth will out (UK) ~ ماه پشت ابر نمـیمونـه

Charity begins at home ~ چراغی کـه به خانـه رواست

a bitter pill (to swallow) ~ حقیقت تلخه

i’ll warrant you! (old fashioned) ~ اطمـینان مـی دهم، شک ندارم

I’ll eat my hat (old fashioned) ~ اسم ام رو عوض مـیکنم

It’s no use crying over spilt milk ~ پشیمانی سودی نداره

I can’t place you ~ شما رو بـه جا نمـیارم

be/feel under the weather (informal) ~ بدحال بودن

hold a grudge ~ دلخور بودن،کینـه داشتن

break the back of sth (UK) ~ کمر کار راشکستن – قسمت سخت کاری را انجام دادن

Money doesn’t grow on trees. ~ پول علف خرس نیست

be put upon! (informal) ~ مورد تحمـیل قرار گرفتن

i’ll “burn down” there (phrasal verb) ~ اونجا رو بـه آتش مـیکشم

Never look a gift horse in the mouth. (SAYING) اسب پیشکشی رو دندون نمـی شمارند

jack of all trades! ~ همـه کاره

kill sb. with kindness! ~ با پنبه سر ب

wakey wakey! rise and shine! ~ پاشو پاشو،صبح شده

the evil eye on…! ~ چشم زدن

hands off! ~ یعنی دستتو بکش , دست نزن

bend/lean over backwards! ~ بـه سختی تلاش به منظور انجام کاری

spill the beans ~ بند رو بـه آب دادن

Shape up or Ship out ~ (یـا درست شو یـا بـه سلامت)

Take sth. on board ~ ( انتقادپذیری(پذیرفتن ایده

What a cheek ~ عجب رویی،چه رویی

bookworm(informal) ~ خرخون

no offence (informal) ~ بهت بر نخوره، ناراحت نشی

so long (informal) ~ خداحافظ – بـه امـید دیدار

No hard feelings ! ~ محاوره: امـیدوارم ناراحت نکرده باشم

we are paid peanuts ~ چندر غاز حقوق مـی گیریم

wear more than one hat ~ با یـه دست چندتا هندونـه برداشتن there was no way out ~ چاره ای نبود i sick of your idea ~ حالم از نظراتت بهم مـی خوره I’m absolutely sick to death of it ~ حالم از این بهم مـی خوره Haste makes waste ~ تعجیل موجب تعطیله،عجله کار شیطونـه

An early bird: سحر خیز

An early bird catches the worm ~ سحر خیز باش که تا کامروا باشی A high-flier ~ آدم بلند پرواز Mary is a bright girl and a high flier ~ مری باهوش و بلند پروازی هست Good company ~ آدم خوش مشرب I never get bored when I talk to my grandmother She is good company ~ از صحبت با مادربزرگم خسته نمـیشم. آدم خوش مشربی هست A good mixer ~ آدم زود جوش و اجتماعی

up and about ~ سالم و سرحال

go great guns ~ قبراق بودن ، فرز بودن

my lips are sealed ~ دهانم مـهر و موم شده ، چیزی نمـیتونم بگم ، دهانم قرصه

It is spot/bang on. : حرف ندارد / مو لا درزش نمـیره / رو دست ندارد She is hungry for success. : آرزومند/مشتاق sth is a kick in the teeth : عامـیانـه: تودهنی / توپوزی see the light : متوجه شدن / فهمـیدن smoke like a chimney: خیلی زیـاد سیگار کشیدن shake like a leaf: مثل بید لرزیدن از ترسز یـا نگرانی

don’t vapor me (boasting) ~چاخانم نکن

at odd times ~ وقت و بی وقت we had a blast ~ we enjoyed the party ~ ترکوندیم paint the town red = خوش گذروندن

I laughed my guts out ~ از خنده روده بر شدم

he was apple polishing ~ داشت چاپلوسی مـیکرد never say die ~ never give up hope ~ هرگز ناامـید نشو i have be dead against ~ نباید زیر بار برم she’s living in fool’s paradise ~ الکی خوشـه a little bird told me ~ کلاغه خبر آورد

i won’t keep you then ~ بیشتر از این معطلت نمـیکنم

they can do a rush job ~ کارِت رو فوری انجام مـیدن

live and let live! سرت تو کار خودت باشـه

we’re living at a close quarters! ما یـه جایـه شلوغ زندگی مـیکنیم(پر جمعیت)!1 she’ve lived by one’s pen! زندگیش رو با نویسندگی مـیچرخوند

something important hos come up to me ~ کاری برام پیش اومد

i talked police officer out of getting a ticket ~ مخ پلیس رو زدم کـه جریمم نکنـه Get up on the wrong side of the bed ~ از دنده چپ برخاستن don’t give a rat ass don’t give a rat ass ~ اهمـیت نحتی اندازه سر سوزن a knuckle sandwich ~ با مشت بـه صورتی زدن

why are you jump down on my throat?! ~ حالا چرا عصبانی مـیشی؟ چرا مـیزنی؟

let the cat out of the bag = افشای راز reveal the secret!

a shot in the arm ~ دلگرمـی encouragement! bad hair day ~ روز نحسی،سختی

jog sb’s memory : چیزی را یـادی آوردن / خاطره ای را درون ذهنی زنده

everyone’s nerves were on edge. / That put our nerves on edge. : عصبی شدن/ Why are you breathing down my neck all the time? :ی را پاییدن / پا بـه پایی رفتن be/go on the warpath : محاوره : جوش آوردن / آن روی سگی را بالا آوردن / عصبانی شدن یـا

i’m on “cloud nine” these days ~ من این روزها سر حالم،خوشحالم

Cool cat ~ روی مد بودن ، طبق مد لباس پوشیدن

I kid you not ! وقتی خیلی جدی بخواهیم بگیم: اصلا باهات شوخی ندارم

i’ll figure it out ~ پیداش مـیکنم،بالاخره مـیفهممش

Related Posts




[بیشمار اصطلاح و عبارات و تکیـه کلامـهای عامـیانـه و رایج زبان ... پر شدن چاله دندون عقل]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Thu, 20 Sep 2018 13:15:00 +0000



درست سنگر

سنگر دراز زمان، و درازای زبان : پرویز خزایی – آفتابكاران

هم مـیهن گرامـی،
روزی نیست کـه این مقاومت سازمان یـافته، درست سنگر به منظور پشتیبانی از قیـام دلیرانـه شما، درون پارلمانی و نشستی، درون بیشتر کشورهای دمکراتیک دنیـا، حضور نداشته باشد، و در راهروهای موسسات اجتماعی و فرهنگی و سیـاسی، و انجمن ها و کلیساها بـه دادخواهی و جلب حمایت به منظور قیـام سراسری مردم نپردازد، و هفته ای نیست کـه در مقابل پارلمانـها و وزارتخارجه ها، با اکسیون ها و تظاهرات کوچک و بزرگ، فریـاد حق طلبی شما را بگوش جهانیـان نرساند. درست سنگر حتی اگر بـه قیمت غیبت از سرکار و زندگی روزمرة بسیـاری از هموطنان پشتیبان مقاومت باشد. درست سنگر ایضا لحظه ای نیست کـه گروه های منسجم و سازمان یـافته این مقاومت، درون پیوند با مردم و هسته های مقاومت درون داخل مـیهن سرفرازمان، از تلاش به منظور پیشرفت و ارتقاء قیـام غفلت کنند، بنحوی کـه صدای خلیفه خونخوار دوم و دستگاة جهمنی گشتاپوی او را درون آورده است. همـین روزها مصاحبه های سر دژخیم قضائیـه و مقامات دولتی و مجلسی رژیم را مرور کنید، کـه پر هست از ذکر فعالیت های این مقاومت سرفراز درون داخل و خارج کشور. و ایضا سالی نیست، کـه این مقاومت، با داشتن دفاتر پر و فعالیت درون جوار سازمان ملل، چندین ماه درون تمام ارگانـهای حقوق بشری سازمان ملل متحد حضور و فعالیت حرفه ای نداشته باشد. گاهی اوقات دیپلماتهای هیئت های کشورها، سازمانـهای غیر دولتی، و حتی مقامات سازمان ملل، بـه ما مـیگویند کـه تنـها کشوری کـه دو هیئت همزمان دارد کشور ایران است، یکی شما و دیگری هیئت رسمـی حکومت. باور کنید که، بیشتر اوقات، هیأت حکومتی درون مقابل ما، درون محاق قرار مـیگیرند و حتی عددشان از ما بسیـار کمتر است. اینـها همـه سنگر هست و کار و تلاش به منظور ائتلای همـه امور و فعالیت درون همـه ارگانـهای مقاومت وب محکومـیت فقیـه آدمخوار و ایران سوز مستقر درون تهران، درون ارگانـهای بزرگ بین المللی کـه مـهمترینشان سازمان ملل متحد باشد.

باری از چهل سال پیش، و حتی پیشتر از بدو تأسیس، بر مقاومت سازمان یـافته و مجاهدین خلق، زندگی سنگری تحمـیل شده است. چرا کـه برای دور ماندن از گزند گزمـه ها و گشتاپوهای کراواتی و بعد یخه حسنی، و حفظ تشکیلات و تداوم مبارزة سازمانیـافته به منظور آزادی ایران، از همان ابتدا و درست از هفته بعد از خروج از زندانـهای شاه و قرار گرفتن درون دامان مردم، مجبور بـه این زندگی سنگری بوده اند. بله، بعد از یک تنفس بسیـار کوتاه، با تنورة کشیدن دیو جماران، راه جدی دیگری برایشان نمانده بود جز بازگشت سریع بـه سنگرها. براستی کیست کـه بیش از چهل سال همـه چیز را خالصانـه درون گرو رهایی وطن گذاشته هست جز آنـها. کیست کـه چهل سال هست زندگی سنگری را گزیده هست و خود را، با انتخاب آزاد و سر افرازی، از تمام مواهب یک زندگی معمولی درون هوا و دشت و پارک و چمن و خیـابان محروم کرده است. با کادر های پشتیبانش درون سراسر جهان کـه شبانـه روز کار سازمانی و حرفه ای، و درست مانند یک سفارتخانـه خارجی، دفاترشان از واشنگتن که تا لندن و رم و استکهلم، فعالیت اجتماعی، سیـاسی و دیپلماتیک و مددرسانی مالی را بـه اوج، اغلب طاقت فرسایی، رسانده اند، آنـهم فعالیت هایی کـه هزینـه هایش را که تا دلار آخر با اتکا بـه مردم ایران و هواداران همـین مقاومت تأمـین مـیکنند.
در تمام های مقاومت سازمان یـافته، و ارتش های آزادیبخش تمامـی جهان، بویژه درون همـین غرب، کـه مـیزبان چندین مـیلیونی ایرانی گریخته از نظام اهریمنی دین-فاشیسم، هستند، این سنگرها از سراسر اروپا که تا قارة امریکا، و دیگر مناطق ستم زدة دنیـا، گسترده بوده است. زندگی سنگری و گذشتن از زیستن عادی و همسر و فرزند، بر همـه آنانی کـه کمر بـه مبارزة جدی بسته بودند تحمـیل شده بود. با خیلی از نیروهای پشت جبهه سیـاسی و اجتماعی و مالی این کارزار، از ارتش آزادیبخش ”مـیلورگ” نروژ و سپاه رزمنده تحت فرماندهی گوستاف مارینـهایم کشور فنلاند بگیرید، که تا ارتش های آزادیبخش و شوراهای ملی مقاومت فرانسه، لهستان، ایتالیـا، یوگوسلاوی، یونان و همـه جا. درون همـه این ها و مبارزات، کـه اغلب شان مسلحانـه شدند، بال نظامـی درون سنگر و بال سیـاسی و اجتماعی و لجستیکی درون خارج سنگر بودند. اما ترورها و قتل ها درون خیـابانـها و کوچه های کشورهای محل اقامت و فعالیت شان دست از سر آنـها که تا پایـان بر نداشت. شـهدای این مقاومت درون جهان خود گواهی مـهمـی بر این امر است، کـه افزون بر شـهدای بزرگ جبهه های نظامـی مقاومت، اینان نیز ستارگان آسمان فدا و پرداخت بالاترین بها به منظور آزادی مـیهن خود شدند. داستانـهای ترورهای اعضا و فعالان پشت جبهه سنگرها را درون سراسر گیتی بخوانید که تا بدانید تاریخ پر هست از سند و کتاب و فیلم و خاطرة زنده از خود گذشتگی های این فرزندان ملت های تحت ستم.
فنلاندیـها، یک قلم، چند ده هزار کودک خرد سال خود را، به منظور درگیر شدن تمام عیـار درون نبردهای ارتش آزادیبخش شان، بـه سوئد و اسکاندیناوی کوچ دادند، کـه شوربختانـه چند صد نفر از آنان، درون سرمای سخت آن دوران نبرد، (وینترگریگ)، درون راه یخ زدند و جان باختند. انگلیسیـها نیز هزاران تن از کودکان خود را، با کشتی، بـه امریکا و استرالیـا فرستادند، که تا خود بهتر درون مقابل سبعیت خمـینی نشان هیتلر، مقاومت کنند. بسیـاری از آنان نـه دیگر این فرزندان را دیدند و نـه آن فرزندان والدین و اقوام خود را…. حتی بعضی از کشتی ها، توسط لوفت وافن نیروی هوایی نازیـها، با این نوگل های پرپر شده، بـه قعر دریـا فرستاده شدند. این درست زمانی بود کـه ارباب مماشات با هیتلر، مانند لرد ”هاوها” کـه بدلیل لق زبانی و منفی بافی مستمر او را هو هو کن، ورَاج و لق زبان مـینامـیدند، و آن محافل معروف انگلیس و باصطلاح کنشگران کنار گود نشین، تقصیر را بـه گردن مقاومت سازمانیـافته و رهبرانشان مـی انداختند، کـه اینـها چرا اولا با هیتلر سازش نمـیکنند که تا این همـه خشونت ! و جنگ نشود و چرا با این مقاومت ها عمو آدولف را عصبانی و جری تر مـیکنند!! آخه بـه ما انگلیسی ها چی کـه پس از اشغال لهستان بـه هیتلر اعلام جنگ دادیم. ما درون یک جزیرة امن و امان هستیم. آنروزها اگر شرم را تقسیم مـید، بقول ما لرها، یک چنجه و اینا نمـیرسس !!
اینـها تنـها شمـه ای بود کـه بدانید کـه مبارزه به منظور استقلال و آزادی درون طول تاریخ همـه جوامع بشری، از خود گذشتگی و فدای زندگی و جان و هستی و خانواده طلب مـیکند. درون سنگر ماندن توسط زنان و مردان شجاع و فداکار تاریخ، از گذشته که تا حال و تا آینده ادامـه دارد، یعنی که تا پایـان تاریخ زندگی بشر بر این کره، یعنی که تا زمانیکه دیکتاتور و ستمگر و فاسد غارتگر بر کشوری درون جهان چنگ انداخته باشد. چه مـیشود کرد انسان هنوز هم گرگ انسان است. بقول لاتین:”هوموس هومـینیس لوپوس”. ایکاش چنین نبود.
و بدانید کـه این رزمندگان سنگر نشین، همـیشـه درون شمار چشم و عدد اقلیتی بوده اند کـه چنین ایستاده و فدا کرده و ا ز همـه چیز گذشته اند. اما تاریخ را همـین ها رقم مـیزده اند و خواهند زد. اگر تمامـی آحاد بشر، مانند آنـها بسیج شده و تشکیلات و فداکاری حد اکثر بخرج مـیدادند، کـه امروز بهشت برین بر همـین زمـین مستقر بود و دیگر نشانی از ظلم و ستم و استثمار و فساد و تجاوز و شکنجه و اعدام نبود. (وبولفه همـه ای نشونیـها مال ولی فقیـه خومونـه- بقول آن لر بذله گو!)
من وقتی گاهی هر روز، و یـا هر هفته، درون جمع ایرانیـان فعال درون مقاومت درون مقابل پارلمانی درون همـین اروپا، مـی ایستم و به چهره های این هموطنان مبارز و پشتیبان مردم ایران درون آرمان و عمل، نگاه مـیکنم، بخودم مـیگویم، تمامـی پیشتازان و فداکاران و مؤسسان مقاومت ها، و فعالان درون مقاومت ها، هم همـین گروه های کوچک تر اما بشدت تاثیر گذار درون گذر از سرکوب و دیکتاتوری و خودکامگی بـه دمکراسی و آزادی بوده اند. مگر درون همـین اروپا چند درون صد مردم درون مقاومت سازمان یـافته و ارتش های رهایی بودند….آمار هایش همگی موجود درون اسناد و کتابها ست. اما آنـها راه را شکافتند…..
امـیدوارم روزی این مقاومت سازمان یـافته نیز، درون کنار آن ملت درون زنجیر، بـه قیـام و خیزش او کمک نـهایی را همگام کرده و به ثمر نـهایی رسانده و هشتاد مـیلیون مردم درون بند فاشیسم خمـینیستی آزاد، و نیز این چند مـیلیون پناهنده گریخته از مـیهن نیز بـه کشور آزاد شده دلبند خود برگردند- نوش جانشان-، بـه همـین خاطر سخت از آنـها تقاضا داریم کـه ساکت ننشینند. چون درون فردای آزادی آن سرزمـین دلبند، حتما از ما خواهند پرسید کـه شما، کـه به همت خونـها و رنج های ما پناهندگی گرفتید، درون خارج از کشور سوخته و خون چکان تان چکار کردید؟! وبولفه ماست خور ایمانـه مـیرین.
باری این داستان همـیشگی و ابدی و قانونمند تمام تاریخ است، کـه عده ای نوک پیکان درون تاریخ شده و راه را شکافته و مته الماس بر صخره های سنگین تاریخ شده و با فدای دار و ندار و هستی، پیشتاز و سرنوشت ساز شده اند. چه حتما کرد ”هوموس هومـینیس لوپوس”!
اما و اما، عده ای (بسیـار محدود)، بویژه آنانیکه بـه سرزمـین های امن و امان بـه همت خونـها و رنجهای هموطنان داخل کشور خود، بـه زندگی خوب و آرامـی دست یـافته اند، درون کنار گود چنین مـیگویند و مـی نویسند (من مثل هایی از کشور های دیگر مـی آورم کـه بدانید کـه نشانی های آنـها مانند این افراد اندک هموطن خودمان است!):
– مـیریم همراه با اصطلاح طلبان درون پایتخت های جهان رأی مـیدیم، چون غیر از این راهی نیست و فلان جناح خوب هست و بزودی آزادی بسان قورت بُن بُن «راحت الحلقوم»، حاصل مـیشود. چه عجله ای هست.
– ای هوار! کشور بعلت قیـام و مقاومت تجزیـه مـیشود ووووووو
– رهبران(بخوانید دوگل و ژان مولن و کریستیـان هوگه و مامانوس و تیتو و ماینرهایم…..)، سنگر نشینان را گول زده اند!، و آنـها را به منظور مبارزه با هر سیستمـی بـه صحنـه آورده اند، این همـه محدودیت، نظم و دیسیپلین چرا و پیشگیریـهای امنیتی و حفاظت و حالت فوق العاده درون سنگر! چرآ؟؟؟؟؟
– چرا خانواده وان خود را ول کرده و با آنان تماس نمـیگیرند؟،
– هی مـیگویند کـه پیروز مـیشویم، بـه خودشان وعده رهایی مـیهن مـیدهند. چرا هر سال مـیگویند سال سرنگونی هست (بخوانید چرا این امـید و آرزوی خود را چراغ راه مـیکنند که تا روحیـه و نشاط مبارزه بگیرند!)؟،
– آنـها را بـه زور نگهداشته اند، رهبرانشان آنـها را شکنجه و اعدام مـیکنند، بـه آنـها تجاوز مـیکنند، (اینرا به منظور تقریبا همـه رهبران مـیگفتند، اسنادتاریخی آن هست) – اینـها شرایط جنگ درون سنگر و نظم و نظام جنگ و حرب را، کـه در تمام ارتش های مقاومت جهان و ارتش های کلاسیک، حتی درون تمام تشکیلات رهبری خارج کشوری و دفاتر و محافل مقاومت های سازمان یـافته و درون سنگری رایج بود، با یک انجمن، درون قرن بیست و یکم، اروپای آزاد شده، مقایسه مـیکنند. بسیـار سخت تر و پیچیده تر تاکتیک ها و روشـهای سنگری به منظور امنیت و حفاظت و دفع نفوذ و حمله و جنگ روانی دشمن بوده و هست. کـه این البته بسیـار فرق دارد با زندگی درون یک انجمن آزاد درون یک کشور امن و باز و غیر نظامـی و سیویل. بله درون ایران آزاد فردا همـه مـیرویم دنبال محفل و انجمن و حزب و گروه و فعالیت سیویل خودمان.
– چرا رهبرانشان نمـیگذارند کـه بیـایند مثل ما زندگی راحتی داشته باشند؟، هر سال قول مـیدن کـه رژیم را سرنگون کنند، ما را علاف کرده اند و خسته از این همـه قول و قرارها!!…… حالا مثال هایی دستچین و فشرده:
معاندین مقاومت سازمانیـافته و مسلحانـه مردم اسپانیـا، درون زمان دیکتاتور ژنرال فرانکو، و اشرف آن درون منطقه محصور شده ای درون مادرید، ایراد گیران بر مکیزارد های فرانسوی، لهستانی، پارتیزانـهای ایتالیـایی، یونانی و یوگسلاوی، اعضای درون سنگرهای سخت و یخ زدة مقاومت فنلاند، نروژ و جاهای دیگر، درست همـین ها را مـیگفتند. ایراد ها و عنادها و نامردمـی های بی انصافانـه و از سر سیری و بس آزار دهنده و صرفا به منظور پراکندن یـاس و بی عملی و ب از جبهه نبرد. همـه شبیـه بهم- اما بـه زبانـهای مختلف، کـه بخشی را درون بالا آوردم. این سمپاشی و دروغ و تهمت ها را نـه تنـها دستگاه تبلیغاتی گشتاپوی هیتلر و موسولینی و فرانکو، مرتب درون بوق مـیکرد، بلکه عده ای معاند حاشیـه رفته، تحت عنوان روشنفکر و نویسنده و کنشگر هم تکرار مـید کـه بدون اغراق آب درون آسیـاب گشتاپو بود. تعارف هم بای نیست. یکی از منفورترین این افراد یک نویسندة بزرگ، و قبلا بسیـار محبوب نروژی، بنام کنوت هامسون بود، کـه جایزة نوبل ادبیـات هم گرفته بود. او طولی نگذشت کـه شروع بـه نگارش این اتهامات و سمپاشی و لجن پراکنی ها کرد و یکروز، بطور فشرده، آنرا درون یک مقاله درون روزنامـه سراسری این کشور بـه چاپ رساند. این اقای با سر از محبوبیت ملی و جهانی سقوط کرده، متعاقبا، توسط خود هیتلر بـه بیت رهبری درون مقر کوهستانی بیرکوف آلمان دعوت شد و با جلال و جبروت بـه مـهمانی و ضیـافت او رفت (بخوانید شرکت برخی باصطلاح نویسندگان و هنرمندان، درون ضیـافت افطار آخوند روحانی!! بخوانید مقاله نویسی و مصاحبه های پسمانده رهبران توده و اکثریتی، بعد از حضور و پذیرایی از آنـها درون سفارت درون لندن و رأی). بقول رومـی بزرگمان:
هری کو رفت و بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست
مورد دیگر: درست سنگر دیکتاتور اسپانیـا، ژنرال فرانکو، تحت عنوان ما بچه ها مان را مـیخواهیم! (بچه! بـه مرد و زنـهای بالغی مـیگفتند کـه خود مبارزه و پرداخت بها را انتخاب کرده بودند!). عده ای را مـی آورد درون بیرون حصار مقاومت مردم درون مادرید، با کر هماهنگ و ناله و انتقاد و توهین تقویت شده از طرف یک سری جا خوش کرده، کـه چرا اینـها نمـیروند بـه دیدار خانواده هایشان و این سنگر را کـه بی فایده هست ول نمـیکنند! خون دلی کـه این بریگاردهای مقاومت سراسری خورده اند شرحه شرحه ثبت درون کتابها و اسناد و شـهادت های شفاهی است…. هنوز پیر مرد و زنـهای خاطره دار این کشورها، وقتی با آنـها مصاحبه مـیشود، شرح این شرحه شرحه را با ناله های ضعیف بـه بیـان مـی نشینند. یکی از بهترین دوستان من و مقاومت ایران، کـه آن زمان نوجوانی درون یک خانواده مقاومت نروژ بوده است، هر بار شرحی از این شرحه شرحه را درون گوش من زمزمـه مـیکند، و هر بار از او تقاضا مـیکنم کـه شمـه و بخشی دیگر از آنـها را برایم بازگو کند. این یک بخش جدی از تاریخ ابناء بشر هست باید نگذاریم فراموش شود و به نسل های دیگر منتقل کنیم که تا پایـان تاریخ، که تا دیگر تکرار نشود.
یکی از معتبرترین شاهدان تاریخ، زنده یـاد گونار سونسه بو، قهرمان ملی مقاومت مردم نروژ و دارندة بالاترین مدال تاریخ کشور، بخاطر عضویت درون رهبری مقاومت مردم این کشور بود. این قهرمان کـه حتی درون زمان حیـاتش مجسمـه اش آذین بخش خیـابان اصلی شـهر اسلو شد، درون دیدار با خانم مریم رجوی درون دفتر کارش درون طبقه بالای موزة مقاومت درون شـهر اسلو، درون پاسخ یک خبرنگار، کـه به او گفت آیـا مـیدانی بـه مجاهدین مـیگویند تروریست ووو و…؟ گونار بزرگ، بدون اینکه تو روی این خبرنگار نگاه کند، رو بـه خانم رجوی کرد و گفت گوش نکنید خانم رجوی، ما هم به منظور این ها تروریست و کمونیست و تجاوزگر و خائن و شکنجه گر و جنایتکار بودیم، هنگامـی کـه تمام زندگی شبانـه روزی مان درون سنگر های سخت و سرد و در گزند حمله و کشتار و خمپاره و بمب بـه سختی مـیگذشت، چنین اتهاماتی بر سرمان مـیریخت… متن این گفتار و گزارش این ملاقات با عاو درون کنار خانم رجوی، درون صفحه بزرگ رنگی روزنامـه آفتن پستن، معتبرترین و بزرگترین روزنامـه نروژ، درون قابی درون دفتر کار نگارنده درون معرض دید مـهمانان قرار دارد.

آری هموطن عزیزم. هر جا کـه ظلم و دیکتاتوری بوده، سنگر بوده و هست و تا آزادی ایران زمـین هم این زندگی سنگری ادامـه دارد، درون هرکجا کـه باشد. روزی درون داخل، روزی درون جوار خاک مـیهن و روزی درون جای دیگر، همانند نقل و انتقال و تغییر سنگرهای مقاومت های جهان – بویژة درون اروپا- و جا بجا شدن رهبران و رهبریت و بخش هایی بزرگ از مقاومت هایشان، حتی همگی تشکیلات مقاومت و نیروهای نظامـی شان (مانند لهستان). تنـها تفاوت درون طول اقامت درون این سنگرهاست، کـه در اروپا پنج سال طول کشید، (اما چه پنج سالی! بخوانید پنجاه سال)، اما درون جاهای دیگر دهه های متمادی و بسی طولانی تر، مانند مقاومت مردم آمریکای شمالی و آمریکای لاتین، درون مقاومت های آفریقا و بویژه آفریقای جنوبی، درون هند و در همـه قاره ها. این دیگر تقصیری نیست جز روند حوادث و رویدادهای تاریخ، کـه گاهی چون سونامـی مسیر را صعب العبور تر، و سخت تر و خونین تر و زمان را طولانی تر مـیکند. اما آیندة تاریخ روشن و روزگار خودکامگان آزادی کش تیره و تار است.

آری و صد آری، درون این مصاف بزرگ هستی، آنی برد کـه تا آخرش ایستاده و مجاهد وار چهل سال هست که زندگی سنگری را انتخاب کرده است، همانکاری کـه مقاومت های موفق تاریخ د و در اولین پیچ و در اولین دست انداز و در اولین حادثه سهمگین و ضربه زننده، ول نکرده و کیچن نشین نشدند، که تا از سر سیری افاضات کنند و ”یـا الله دیرمان شد لنگش کن!” تحویل تاریخ دهند. بعضی وقت ها وقتی مـیشنوم یکی از اینـها بما مـیگوید: بـه فکر مردم داخل ایران باشید!! از کارگران و معلمان و اقشار مردم دفاع کنید!! نمـیدانم روی سخنش با کی است، شاید رو بـه آینـه نصب بر دیوار صحبت مـیکند. اینـها نمـیدانند کـه تمامـی مقاومت های جدی تاریخ، علاوه بر کار اصلی بر روی هموطنان داخل و خارج کشورشان، از عنصر بین المللی و سیـاست خارجی و دیپلماسی و ارتباط با جهان خارج، حد اکثر استفاده و بهره گیری را، هم به منظور تقویت مردم و قیـام و مقاومتشان درون داخل، و هم به منظور ایجاد حد اکثر فشار بر دیکتاتور کرده، مـیکنند وخواهند کرد.
داستان زندگی سنگری مجاهدین خلق ایران و پروسه انتقال بـه مکان جدید شان را باید، عمو تاریخ، مثنوی صد من کند کـه خواهد کرد:
– سنگر خانـه های تیمـی و خطرناک درون سراسر ایران درون زمانیکه خمـینی هر حرکت مسالمت آمـیز را بـه خاک و خون کشاند
– سنگر اولیـه هسته های اولیـه ارتش آزادی درون کردستان ایران
– سنگر ارتش آزادیبخش ملی ایران درون نقاطی متعدد درون مرز ایران و در اشرف و بعد لیبرتی محاصره و موشک باران شده. ارتش آزادیبخشی کـه کلان برنامـه اتحاد جماهیر اسلامـی خمـینی را، درون اولین خاکریز، بـه شکست نـهایی کشاند و این ماموریت بزرگ تاریخی را تماما با موفقیت انجام داد. (رجو ع شود بـه مقاله قبلی نگارنده، تحت عنوان خاطره ای از جنگ هشت ساله و گاهشماری مستند)

https://www.hambastegimeli.com/ديدگاه-ها/۷۴۵۲۱-پرویز-خزایی-خاطره-ای-از-جنگ-هشت-ساله-و-گاهشماری-مستند

– سنگر چندین ساله جدال سهمگین سیـاسی، بین المللی و حقوقی به منظور بیرون کشیدن سازمان مجاهدین و مقاومت از لیست تروریستی مماشات گرانـه ننگین دولت های غربی و در راس آن ایـالات متحده، و ریختن زهر قبول شکست و تسلیم عدالت شدن درون لیست گذاری، بـه گلوی دولت های وقت شان. بعضی اساتید سازمان جهانی حقوق بین الملل- دوست و هم عضو درون این سازمان با من- بمن گفتند کـه این کار زار بسیـار پیچیدة حقوقی درون اروپا و امریکا، یکی از مقوله های درسی درون دانشکده هایشان شده است.
– سنگر انتقال مجاهدین از اشرف و لیبرتی، درون طول یک مبارزه شدید سیـاسی و بین المللی و حقوقی درون تمام سطوح سازمان ملل متحد، کـه سرانجام پیروز شد. آنـهم درون مورد مجاهدینی کـه سالها درون لیست تروریستی دولت های باج دهنده بـه رژیم منحوس بودند، و ارتش آزادیبخش مسلح داشتند. بهمـین دو دلیل، سازمان ملل و کشورها اینـها را نـه مشمول ثبت استاتوی پناهندگی مـید و نـه بعنوان پناهنده مـیزبان آنان مـیشدند. فقط دو راه مانده بود، یـا با وساطت مارتین کوبلر منحوس بـه ایران بروند و یـا اینکه بـه آنـها مـیگفتند کـه تیفی شوید و سازمان و تشکیلات خود را کنار بگذارید. یعنی ببرید و پشت کنید کـه بعدا مصاحبه و عناد و دشمنی را علیـه این سازمان پر افتخار تاریخ معاصر ایران ردیف کنند. همـه این هوچی گری و جعل و دروغ و تهمت ترکه های زیر دهل تبلیغات خامنـه ای-مالکی، شد. تازه گند تیف شان هم درون آمد و آن عده افراد معدود را هم همان تیف شان اخراج و رها و روانـه بیـابان د، کـه بسیـاری باز هم به منظور تأمـین هزینـه های خودشان بـه اشرف پناه بردند و سازمان مجاهدین هم با سخاوت و بزرگ ویژه خود، بـه آنـها کمک د. عده ای هم گم و گور و حتی درون گذار قاچاقی از رودخانـه ای درون مرز اروپای غربی، شوربختانـه مغروق شدند.
شما فحش ها و تهمت ها و جعلیـات سازی همـه جهان را علیـه مبارزان خط اول جبهه های نبرد و مقاومت درون کشورهایشان را، کنار هم بچینید خواهید دید کـه معنی و مفهوم تمامـی آنـها بـه زبانـهای مختلف جنس جور و نعل بـه نعل است، بله بـه زبان یونانی، اسپانیولی، لهستانی، اسلاوی، فرانسوی، انگلیسی، هلندی، فنلاندی ووو علیـه سنگر نشینان تاریخ های رهایی بخش شان. من چکار کنم، وقتی درون موزه ها و اسناد منتشر شده درون همـه این کشورها، از فنلاند و نروژ که تا فرانسه و یونان و یوگسلاوی، اینانرا کـه بدوبیراه مـیگفتند و داستانـهای جعلی علیـه سنگرنشینان مـیساختند و با شیطان سازی تخم یأس و نا امـیدی و آب بـه آسیـاب دشمن همگانی یعنی هیتلر و موسولینی و فرانکو مـیریختند، بباد لعنت و ناسزا مـیگرفته اند . حتی آنانی کـه مانند توده ای ها و اکثریتی ها و اصلاح طلبان خارجه نشین مدام مردم را از مقاومت ها و خیزش های مردمـی و قیـام ها مـیترساندند و مضطرب الدوله! شده بودند. ادای اپوزیسیون لایت درون مـی آورند و گناه خشونت و جنگ داخلی و خارجی را بگردن مردم و مقاومت سازمانیـافته شان، کـه سالها شعار راه حل سوم بدست مردم ایران را درون سراسر گیتی اعلام کرده است، مـیدهند، وبولفه بقول ما لرها: زش اپوزیسیون درون نمـیا!! حالا هی پافشاری کن. دیروز هم کـه اردشیر زاهدی کودتاگر زاده و پادوی چاکر ماب بـه شما پیوست. این اردشیر زاهدی، مدتی هم شعار اتمـی حق مسلم ماست (منظورش ماست و دوغ نیست منظورش ما آخوندهاست! )، مـیداد. پیشتر هم، درون ادامـه جنگ ضد ملی توسط خمـینی، آرزو کرده بود کـه ایوان مدائن را سپاهیـان پاسدار بـه مردم ایران برگردانند، کـه البته از ایوان مدائن پاسدار خمـینی بعد گرفته وبولفه امپراطوری ساسانی احیـا نمـیشد، بلکه آن ایوان محل نماز جماعت امام جمعه موقت آن استان مـیشد!! معذالک شما فعلا صفا کنید با آمدن این شاهپور جمع تان جور شد. حالا فقط مانده با امامت همـین اردشیر۲۸ مردادی، همـه تان کـه شاید بوقل لرها هورده ای، یعنی کمـی بیش از سی نفر مـیشوید، درون جلوی سفارت های رژیم درون لندن، دفتر حفاظت منافع رژیم درون واشنگتن، شعار بدهید. آدرس ها را کـه خوب مـیدانید، چون همگی تازگی ها رفتید بـه زیـارت صندوق رأی درون آنجا و به روحانی رای دادید!!
باری این سنگرنشینان بالغ و آگاه و مـیهن دوست و سخت عاشق ایران و ایرانی، روش زندگی خود را سالهاست انتخاب کرده و منطبق با اعلامـیه جهانی درون مورد آزادی انتخاب، درون این سنگر خونین، دهه هاست کـه فعالیت و مبارزه مـیکنند- حتی آن ایرانیـان عزیزی، کـه در کشورهای دیگر درون مقاومت فعال هستند، کار سنگری روزانـه درون تشکیلات مجاهدین و دفاتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران انجام مـیدهند و در چهارچوب منسجم مقاومت کار و فعالیت و کمک رسانی مـیکنند. از جمله حضور درون تظاهرات و اکسیون ها درون بیشتر شـهرهای مـهم، درون پشتیـانی از قیـام ملت و اعتصاب های سراسری کارگران و معلمان و کازرونی ها و کامـیونداران شجاع مـیهن، درون تمامـی شـهرهای مـهم درون دمکراسی ها، با عهای زندانیـان شجاع داخل اوین و زندان های مخوف خلیفه دوم، بن لادن و البغدادی داعشی تهران نشین، سر دست هایشان.
باری اینان کی را حتما ببینند کـه به شما بگویند ما طبق قوانین مدنی جهان، بالغ هستیم و بالای سن قانونی و بنابراین قیم و ولی نمـیخواهیم، و انتخاب کرده ایم راه و روش مانرا، دست از سر ما ان و برادران و رفقای همرزم مقاومت های پیشین سراسر جهان و سنگرنشینان دور و نزدیک بردارید، و اول خود را از این همـه عزلت و گوشـه نشینی و خیـال بافی (که اخیرا نیز درون یکی دو مورد تن بـه پارانویـا و هالوسیناسیون زده است!) نجات دهید. هر راه خودش را انتخاب کرده و ادامـه مـیدهد، که تا بعدا تاریخ قضاوت کند . قضاوتی کـه پاک و خالص و روشن درون جهان انجام گرفته و باز درون دادگاه زمان انجام گرفته خواهد شد و در تقدیر تاریخ آزادیخواهان سنگر نشین است.
در پایـان همانطور کـه امروز بـه یکی از مجاهدین همرزم مـیگفتم، درون همـه چیز و زوایـای این جهان هستی، و حتی درون تلخ ترین رویدادها و لحظه های آن، طنزی نـهفته هست که بـه روح و روان شیرینی مـی بخشد،- نکته ای مـی آورم: این روزها، هم رژیم و هم اضداد این سازمان یـافته مستمر و در صحنـه، ادعا مـیکنند کـه مقاومت و مجاهدین همـهانیکه درون جهان پشتیبان و یـا شرکت کننده درون گرد همایی های مقاومت هستند را با پول خریده است. حتی برو بالا بسیـاری سناتور ها و نمایندگان عمده کنگره و کاخ سفید را!! حالا یک سوال: اگر این همـه مردم مـهم جهان را مـیشد با پول خرید، چرا اردشیر زاهدی و همردیفانش درون رژیم بسیـار پولدار سابق، با مـیلیـاردها دلاری کـه -در روزگار دلاری شش تومان- بیرون آوردند اینـها را نخد؟ چرا کـه خودش و آقا مجتبی ولیعهدش، کـه اخیرا رسما اعلام شد، بیش از صد مـیلیـارد یورو تنـها درون یکی از حسابهای بیت رهبری دارند، مبادرت بـه خرید این افراد نکرده و نمـیکنند، یعنی مـیگویید پول مجاهدین و شورای ملی مقاومت از همـه اینـها بیشتر هست که مواظب باشید با اعلام این صورتحساب های مقاومت، خودتان از فرط حسادت شوکه نشده و سکته نکنید! ولله بالله بقول مسلمـین و ابولفه بقول ما لرها: قورت و حمل درونی این همـه تناقض سوء هاضمـه شدید بدنبال دارد، سوء هاضمـه؟ بروبالا!! اگر اینطوری کـه شما مـیگید پیش برود بعد ما از خود آقای ترامپ و ترامپ تاور هم بیشتر مال و منال داریم و عنقریب کـه خود رئیس جمـهور ایـالات متحده آمریکا را هم مـیخریم!!
مـیگویند خمـینی داشت، با آن فارسی افتضاحش، نقالی مـیکرد که:
من عراق را مـیگیرم، کویت را مـیگیرم، اردن را مـیگیرم، بحرین را مـیگیرم، امارات و عربستان را مـیگیرم….
و ذوب شدگان امام، درون بیت جماران، شعار مـیدادند:
ای خمـینی، ستلایتی خمـینی! یک خورده دیگه بچرخی، ترکیـه را هم مـیگیری!!




[سنگر دراز زمان، و درازای زبان : پرویز خزایی – آفتابكاران درست سنگر]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 06:23:00 +0000



درگیری امروز شادگان

تظاهرات هزاران نفره مردم اهواز و ادامـه درگیری درون شادگان ...

۲۷ بهمن ۱۳۹۵ اعتراضات مردمي

بنا‌ بـه گزارشـهای دریـافتی روز سه‌شنبه ۲۶بهمن ۹۵ هزاران نفر از مردم اهواز درون سومـین روز اعتراض خود، درگیری امروز شادگان دست بـه تظاهرات زدند و در مقابل استانداری تجمع د و به آلودگی هوا و قطع آب و برق اعتراض د.
در پی تجمع گسترده مردم بـه جان آمده اهواز، فرماندار رژیم درون این شـهر بـه مـیان تظاهر کنندگان آمد و از آنـها خواست ۲۰نماینده تعیین کرده و در جلسه استاندار و معاون وزیر نیرو شرکت کنند اما تظاهر کنندگان او را هو د وبا شعار دروغه دروغه جوابش را دادند.
رژیم آخوندی از ترس گسترش اعتراضات مردم اهواز، خیـابانـهای اطراف استانداری، پل معلق و فلکه اول کیـانپارس معروف بـه فلکه آتش‌نشانی را بسته است.

رژیم آخوندی به منظور جلوگیری از بازتاب تظاهرات مردم اهواز که تا ظهر امروز اینترنت را قطع کرده بود.
خبری از اهواز حاکی هست مجتمع تجاری کیـانپارس امروز دچار آتش‌سوزی شد.
در شادگان نیز تظاهرات مشابهی درون روزهای گذشته برگزار شده است. درگیری امروز شادگان این تظاهرات علیـه بی‌توجهی رژیم آخوندی بـه هوای آلوده، آب آلوده و غیرقابل شرب و قطع برق و آب درون یـازده شـهر خوزستان درون سه روز گذشته بود
مردم اهواز و شادگان علیـه مقامات و نیروی انتظامـی شعار دادند و خواهان استعفای کارگزاران رژیم از جمله استاندار و معصومـه ابتکار معاون آخوند روحانی شدند.
به دنبال گسترش اعتراضات مردم امروز سه‌شنبه حمـید چیت‌چیـان، وزیر نیروی کابینـه آخوند روحانی بـه اهواز رفت که تا ستاد بحران را درون استانداری تشکیل دهد.
به قتل رساندن یک جوان بیگناه بـه نام حسن آلبو غبیش درون شادگان توسط مأموران سرکوبگر نیروی انتظامـی نیز عامل تشدید اعتراضات مردم شد. درگیری امروز شادگان مردم کلانتری شـهر را آتش زدند و درگیری مـیان آنـها و مأموران سرکوبگر نیروی انتظامـی که تا امروز ادامـه یـافت.

[embedded content]

اشتراك بگذاريد
: درگیری امروز شادگان




[تظاهرات هزاران نفره مردم اهواز و ادامـه درگیری درون شادگان ... درگیری امروز شادگان]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Thu, 21 Jun 2018 21:58:00 +0000



نگرانی کره شمالی از پرواز بمب افکن های اتمی آمریکا در منطقه

پرواز بمب‌افکن آمریکایی درون نزدیکی سواحل کره شمالی

۲ مـهر ۱۳۹۶ اخبار مـهم روز, جهان

بمب‌افکن‌های راهبردی بی-۱بی ارتش ایـالات متحده، نگرانی کره شمالی از پرواز بمب افکن های اتمی آمریکا در منطقه درون حریم بین‌المللی، نزدیک ساحل شرق کره شمالی، پرواز کرده‌اند. نگرانی کره شمالی از پرواز بمب افکن های اتمی آمریکا در منطقه ساعتی بعد از اعلام این خبر، وزیر خارجه کره شمالی، اظهار داشت سخنان دونالد ترامپ «دیدار موشک‌های ما از خاک آمریکا را اجتناب‌ناپذیر مـی‌کند».
وزارت دفاع آمریکا کـه اول مـهر ماه خبر پرواز بمب‌افکن‌های راهبردی آن کشور را منتشر کرد مـی‌گوید این پرواز، درون دورترین نقطه از شمال منطقه حائل نظامـی مـیان دو کره طی سده بیست‌ویکم، انجام شده‌است.
تنش‌ها درون شبه‌جزیره کره، هشدارها و تهدیدها، از زمانی کـه پیونگیـانگ دست بـه انجام آزمایش‌های موشکی قاره‌پیما و نیز شـشمـین و قوی‌ترین آزمایش هسته‌ای خود زد، با فراز و نشیب‌هایی، شدت گرفته‌است.
ساعتی بعد از اعلام خبر پرواز بی-۱بی‌های ارتش ایـالات متحده، وزیر خارجه کره شمالی درون سخنرانی خود درون سازمان ملل متحد، بـه تازه‌ترین گفته‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمـهوری ایـالات متحد درون ارتباط با پیونگ‌یـانگ، واکنش نشان داد و آن را «ماموریت به منظور » توصیف کرد.
دونالد ترامپ به‌تازگی، کیم جونگ‌اون، رهبر کره شمالی را «دیوانـه»‌ و «مرد موشکی» خطاب کرده و در سخنرانی خود درون سازمان ملل نیزگفته بود اگر پیونگ‌یـانگ از فعالیت‌های اتمـی خود دست نکشد، «هیچ چاره دیگری نخواهیم داشت مگر آن کـه کره شمالی را بـه طور کامل نابود کنیم».
پس از آن رهبر کره شمالی، درون واکنشی مستقیم و به شکل شخصی -روشی کـه سابقه چندانی درون دستگاه رهبری پیونگ‌یـانگ ندارد- گفت «من قطعاً رئیس‌جمـهور کم‌عقل و خرفت آمریکا را با آتش مـهار خواهم کرد».
اظهاراتی مشابه نیز درون سخنرانی ری یونگ‌هو، وزیر خارجه کره شمالی، بیـان شده و او گفته سخنان ترامپ «دیدار موشک‌های کره شمالی از تمامـی خاک آمریکا را اجتناب‌ناپذیرتر کرده‌است».
پیش از سخنرانی وزیر خارجه کره شمالی، سخنگوی وزارت دفاع ایـالات متحده گفته بود کشورش آماده هست برای دفاع از خاک خود بـه استفاده از «ظرفیت‌های کامل نظامـی» دست بزند.
دانا وایت گفته بود تمرین اخیر «نمایش عزم آمریکا و پیـامـی روشن هست که رئیس‌جمـهوری گزینـه‌های نظامـی بسیـاری به منظور مقابله با هرگونـه تهدیدی دارد».
پنتاگون اعلام کرده‌است بی-۱بی‌هایی کـه در نزدیکی آسمان کره شمالی پرواز کرده‌اند، از جزیره گوام بـه این ماموریت ارسال شده‌اند. نگرانی کره شمالی از پرواز بمب افکن های اتمی آمریکا در منطقه جنگنده‌های اف-۱۵سی ارتش ایـالات متحده نیز، به منظور حفاظت از بمب‌افکن‌ها، از اوکیناوا، درون جنوب مجمع‌الجزایر ژاپن بـه ماموریت فرستاده شدند.
بمب‌افکن «بی-۱» هواپیمای مافوق‌صوت هست و درون کنار بی-۲ و بی-۵۲، یکی از سه هواپیمای راهبردی‌ست کـه در نیروی هوایی ایـالات متحده بـه خدمت گرفته شده‌است. هرچند تمرین آن‌ها درون آسمان کره جنوبیتازگی ندارد اما به‌نظر مـی‌رسد پرواز اخیر درون نقطه‌ای به‌مراتب دورتر از شمال منطه حائل مرزی طی سال‌های گذشته، انجام گرفته‌است.

اشتراك بگذاريد
: نگرانی کره شمالی از پرواز بمب افکن های اتمی آمریکا در منطقه




[پرواز بمب‌افکن آمریکایی درون نزدیکی سواحل کره شمالی نگرانی کره شمالی از پرواز بمب افکن های اتمی آمریکا در منطقه]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Sat, 14 Jul 2018 20:34:00 +0000



این همه هیاهو علیه ایران برای چیست

در مـیان این همـه هیـاهو برنده کیست ؟امـیر کارگر – آفتابكاران

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ مقالات, مقالات روز

اگر تک نگاهی بـه وضعیت دو هفته پیش کاندیدهای نظام آخوندی بیـاندازیم متوجه خواهیم شد کـه در مـیان دو رقیب اصلی ، این همه هیاهو علیه ایران برای چیست روحانی بـه دلیل کارنامـه ی سیـاه کثرت اعدامـها ونقض حقوق بشر و فقر و بیکاری و بی عملی درون تحقق قولهایش ، درون وضعیت بسیـار نامناسبی قرار داشت. این همه هیاهو علیه ایران برای چیست اما او کـه مـی دانست درون صورت بازنده شدن سرنوشتی بهتر ازسرنوشت رفسنجانی و احمدی نژاد و خاتمـی و شاید هم نخواهد داشت ، روباه صفتانـه با گذاشتن نقاب مخالف بر علیـه گرگها و با لگد زدن بـه گور امام راحلش ، ماشـه سلاح مخالفان نظام را بر شقیقه ی رئیسی چکاند .
او درون همدان گفت : این همه هیاهو علیه ایران برای چیست یک بار دیگر مردم ما اعلام خواهند کرد آنـهایی کـه در طول ۳۸سال فقط اعدام و زندان بلد بوده‌اند را نمـی‌خواهند.
تاثیر این حرف آنچنان بود کـه روزنامـه های باند نوشتد : «اشتباه نشود! این سخنرانی رهبر یک گروه ضدانقلاب درون گردهمایی پاریس یـا لس انجلس نیست. این همه هیاهو علیه ایران برای چیست این سخنرانی «رئیس» جمـهوری اسلامـی هست که پیش‌تر از آن، «۱۶ سال» دبیر عالی‌ترین نـهاد امنیتی کشور، یعنی شورای عالی امنیت ملی، بوده است» (عصر امروز و مشرق سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت)
اگر چه این فریب روحانی توانست بسیـاری از افراد بدبین و سرخورده از سیرک خیمـه شب بازی آخوندی را دوباره بـه شرکت درون این بازی بکشاند و باعث بالا بردن رأی خود گردد ، اما اعتراف او مبنی برجنایت ۳۸ ساله ی کاندید و قاضی نظام ، کـه قتل عام زندانیـان سیـاسی مجاهد و مبارز درون سال ۶۷ بطور خاص و جناتهای ۳۸ ساله جمـهوری اسلامـی بطور عام را درون بر مـی گیرد ، طناب دار دولت او نیز خواهد گردید .
اکنون  این حق مسلم ِ دادخواهی مردم ایران هست که با اتکاء بـه تمام اسناد ، رئیس جمـهور فعلی رژیم را به منظور باز ابعاد این جنایتهای ۳۸ ساله کـه خود نیز درون آن نقش داشته هست را بـه پای مـیز محاکمـه وعدالت بکشاند.
آری روحانی با طناب قتل عام زندانیـان سیـاسی و عقیدتی بی گناه ، رئیسی را خفه و از گردونـه ی رقابتش خارج کرد ، غافل از این کـه بزودی زمان نوبت گردن نـهادن خود و کل نظامش بر این طناب فرا خواهد رسید .
بنابراین بی تردید ، برنده ی واقعی این داستانی نیست جز خون شـهدای راه آزادی ، بویژه خــــــــــــــــــــــــــاوران کـه راه پیروزی سرنگونی رژیم را گشوده هست .
امـیر کارگر

اشتراك بگذاريد




[در مـیان این همـه هیـاهو برنده کیست ؟امـیر کارگر – آفتابكاران این همه هیاهو علیه ایران برای چیست]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 00:01:00 +0000



درگیری امروز شادگان

تظاهرات هزاران نفره مردم اهواز و ادامـه درگیری درون شادگان ...

۲۷ بهمن ۱۳۹۵ اعتراضات مردمي

بنا‌ بـه گزارشـهای دریـافتی روز سه‌شنبه ۲۶بهمن ۹۵ هزاران نفر از مردم اهواز درون سومـین روز اعتراض خود، درگیری امروز شادگان دست بـه تظاهرات زدند و در مقابل استانداری تجمع د و به آلودگی هوا و قطع آب و برق اعتراض د.
در پی تجمع گسترده مردم بـه جان آمده اهواز، فرماندار رژیم درون این شـهر بـه مـیان تظاهر کنندگان آمد و از آنـها خواست ۲۰نماینده تعیین کرده و در جلسه استاندار و معاون وزیر نیرو شرکت کنند اما تظاهر کنندگان او را هو د وبا شعار دروغه دروغه جوابش را دادند.
رژیم آخوندی از ترس گسترش اعتراضات مردم اهواز، خیـابانـهای اطراف استانداری، پل معلق و فلکه اول کیـانپارس معروف بـه فلکه آتش‌نشانی را بسته است.

رژیم آخوندی به منظور جلوگیری از بازتاب تظاهرات مردم اهواز که تا ظهر امروز اینترنت را قطع کرده بود.
خبری از اهواز حاکی هست مجتمع تجاری کیـانپارس امروز دچار آتش‌سوزی شد.
در شادگان نیز تظاهرات مشابهی درون روزهای گذشته برگزار شده است. درگیری امروز شادگان این تظاهرات علیـه بی‌توجهی رژیم آخوندی بـه هوای آلوده، آب آلوده و غیرقابل شرب و قطع برق و آب درون یـازده شـهر خوزستان درون سه روز گذشته بود
مردم اهواز و شادگان علیـه مقامات و نیروی انتظامـی شعار دادند و خواهان استعفای کارگزاران رژیم از جمله استاندار و معصومـه ابتکار معاون آخوند روحانی شدند.
به دنبال گسترش اعتراضات مردم امروز سه‌شنبه حمـید چیت‌چیـان، وزیر نیروی کابینـه آخوند روحانی بـه اهواز رفت که تا ستاد بحران را درون استانداری تشکیل دهد.
به قتل رساندن یک جوان بیگناه بـه نام حسن آلبو غبیش درون شادگان توسط مأموران سرکوبگر نیروی انتظامـی نیز عامل تشدید اعتراضات مردم شد. درگیری امروز شادگان مردم کلانتری شـهر را آتش زدند و درگیری مـیان آنـها و مأموران سرکوبگر نیروی انتظامـی که تا امروز ادامـه یـافت.

[embedded content]

اشتراك بگذاريد
: درگیری امروز شادگان




[تظاهرات هزاران نفره مردم اهواز و ادامـه درگیری درون شادگان ... درگیری امروز شادگان]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Wed, 08 Aug 2018 05:16:00 +0000



سازوکارهای مقابله با تروریسم بررسی شد

۴۰ کشور اسلامـی بر مقابله گسترده با تروریسم تاکید مـی‌کنند

نمایندگان نظامـی و امنیتی ۴۰ کشور اسلامـی روز شنبه ۲۵ نوامبر به منظور نشست ائتلاف اسلامـی –نظامـی ضد تروریسم وارد ریـاض شدند.

این ائتلاف اسلامـی – نظامـی دو سال پیش با هدف مبارزه با تروریسم، سازوکارهای مقابله با تروریسم بررسی شد با ابتکار کشور پادشاهی سعودی و مـیزبانی این کشور تاسیس شد.

شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد سعودی،روز یکشنبه ۲۶ نوامبر طی سخنانی نخستین نشست شورای وزیران دفاع کشورهای عضو ائتلاف اسلامـی – نظامـی به منظور مبارزه با تروریسم، را افتتاح کرد.

این نشست با شعار «ائتلاف علیـه تروریسم»، با مشارکت وزرای دفاع کشورهای عضو ائتلاف، نمایندگان بین‌المللی و هیئت‌های رسمـی از کشورهای دوست و شماری از متخصصان درون زمـینـه‌ فعالیت‌های ائتلاف اسلامـی برگزار شده است، استراتژی کلی ائتلاف درون این نشست، سازوکارهای مناسب به منظور عملیـات‌ها، فعالیت‌ها و طرح‌های آینده درون مبارزه با تروریسم درون حوزه‌ فعالیت‌های اساسی درون زمـینـه‌های فکری و اطلاعاتی بحث و بررسی خواهد شد.

در این نشست همچنین شناسایی منابع «تامـین مالی» تروریسم با سازو کارهایی کـه در چارچوب تلاش کشورهای اسلامـی به منظور از بین بردن تروریسم مطرح شده مورد بحث و بررسی قرار مـی گیرد.

هدف این نشست همکاری به منظور تکمـیل سایر تلاش‌های بین المللی درون زمـینـه برقراری صلح و امنیت جهانی برگزار شده است.
دبیر کل اتحادیـه جهانی اسلام : سازوکارهای مقابله با تروریسم بررسی شد تروریسم یک مشکل ایدئولوژیکی است

در همـین حال محمد العیسی، دبیر کل اتحادیـه جهانی اسلام ، گفت: «تروریسم تنـها مشکل امنیتی نیست بلکه یک مشکل ایدئولوژیکی نیز است».

العیسی گفت: «دلیل افراط گرایی معاصر عدم وجود مقابله‌ای آگاهانـه با اندیشـه افراطگرایی هست و این باعث کـه تروریست برخی از متون دینی را بـه نفع خود خلاصه کند».

وی افزود:«تروریست‌های بیش از ۱۰۰ کشور بـه داعش پیوستند و اروپایی‌های عضو داعش ۵۰ درصد از عناصر این سازمان تروریستی را تشکیل مـی دهند».
فرمانده نظامـی ائتلاف: قابلیت‌های نظامـی کشورهای عضو را تقویت خواهیم کرد

سپهبد راحیل شریف، فرمانده نیروی ائتلاف اسلامـی علیـه تروریسم، گفت: «سازمان های تروریستی تلاش مـی کنند کـه اقدامات جنایتکارانـه خود را تحت پوشش دین اسلام انجام دهند».

وی گفت: «مبارزه با تروریسم پیچیده تر شده و نیروهای انتظامـی مجری قانون بـه آمادگی ویژه‌ای نیـاز دارند. سازوکارهای مقابله با تروریسم بررسی شد لذا ما بـه رویکردی همگانی و جامع درون مبارزه با تروریسم نیـاز داریم».

وی افزود :«ائتلاف اسلامـی از طریق افزایش قابلیت‌های اطلاعاتی و ایجاد مکانیسم حمایت از کشورهای عضو به منظور خشکاندن منابع تامـین مالی تروریسم تلاش خواهد کرد».

شریف اظهار داشت:«ائتلاف ظرفیت نظامـی کشورهای مبارزه با تروریسم را از طریق آموزش‌های مشترک افزایش خواهد داد».

سرلشکر توحید توفیق، رئیس هیئت مصری شرکت کننده درون نشست ریـاض، با تاکید بر اهمـیت مبارزه با تروریسم، گفت:« تروریسم از طریق مرزها فعالیت خود را گسترش مـی دهد و برای مبارزه با آن بـه هماهنگی کامل مـیان دولت‌ها نیـاز است».

وی افزود:« روریسم بـه دنبال نابودی دولت‌های ملی و ایجاد یک جانشینی موسوم بـه خلافت بـه جای آن است».

او اشاره کرد کـه “ضعف ساختارهای موسساتی یک کشور باعث ایجاد خلاء به منظور سوء استفاده گروه‌های تروریستی خواهد شد».

سرلشکر وحید توفیق گفت:«برخی کشورها پایگاههای امنی به منظور گروههای تروریستی تهیـه د و آنـها را بـه آغوش گرفتند».

سرلشکر توفیق گفت :«تروریسم بـه هیچ دین و مذهبی اعتقاد ندارد و نمـی توان آن را بـه دین مشخصی ربط داد».

رئیس هیت مصری شرکت کننده از تلاش های کشور پادشاهی سعودی به منظور مـیزبانی این ائتلاف تشکر و قدردانی کرد.

نماینده امارات متحده عربی نیز درون این نشست گفت:«شکست تروریسم درون زمـینـه‌های نظامـی، تبلیغاتی و فرهنگی با شکست نظامـی ارتباط خواهد داشت».

. سازوکارهای مقابله با تروریسم بررسی شد




[۴۰ کشور اسلامـی بر مقابله گسترده با تروریسم تاکید مـی‌کنند سازوکارهای مقابله با تروریسم بررسی شد]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Sun, 26 Aug 2018 01:06:00 +0000



نامه اعتراضی پرسنل ارتش نسبت به حقوق خود به رهبری

پخش شبنامـه درون ارتش علیـه فرماندهان انقلابی: مراتب چاکری شما ...

– دستورالعمل حفاظت اطلاعات «ارتش انقلابی» بـه پرسنل: نامه اعتراضی پرسنل ارتش نسبت به حقوق خود به رهبری از «لایک» ضد انقلاب خودداری کنید!
– فرماندهان ارتش نگران افزایش اعتراض‎های درونی و ریزش درون بدنـه نیروهای مسلح هستند.

۱۹ بهمن ۱۳۹۶

اعتراضات سراسری درون ایران بسیـاری از نـهادهای حکومتی و دولتی را نیز تحت تأثیر قرار داده کـه ناگزیر نیروهای مسلح اعم از سپاه، نامه اعتراضی پرسنل ارتش نسبت به حقوق خود به رهبری بسیج و ارتش را نیز درون بر مـی‌گیرد.

پس از آنکه عبدالرحیم فرمانده «ارتش انقلابی» درون بیـانیـه‎ای بـه تاریخ ۱۴ دی‎ماه به منظور سرکوب اعتراضات سراسری و آنچه «فتنـه‎ی کورِ فریب‌خوردگان شیطان بزرگ» خواند اعلام آمادگی کرد، موضع‎گیری‎های پرسنل ارتش کـه سال‎هاست آنـها نیز مانند بقیـه مردم بـه وضعیت معیشتی خود اعتراض دارند، علیـه او شدیدتر شد که تا آنجا کـه بر اساس گزارش‌های رسیده درون یک ماه گذشته بارها درون یگان‎های ارتش شب‏نامـه‌های اعتراضی توزیع شده است.

گرچه مخاطب این شبنامـه‎ها سرلشکر عبدالرحیم فرمانده ارتش هست اما از متن آنـها مشخص هست که موضوع بسی فراتر از انتقادهای درونی و صنفی است؛ دست‌کم بخشی از بدنـه ارتش مانند عموم شـهروندان با اساس نظام جمـهوری اسلامـی و شخصِ علی خامنـه‎ای بـه عنوان «فرمانده کل قوا» مشکل دارند و او و نظام جمـهوری اسلامـی را مسئول و مُسبب مشکلات مردم و مملکت و خودشان مـی‌دانند.

یک شبنامـه: افراط درون چاکری به منظور سپاه و روحانیت

در یکی از این شب‏نامـه‌ها خطاب بـه عبدالرحیم فرمانده ارتش آمده: «سَر شُکر بـه آستان خداوند بزرگ فرو مـی‎آوریم کـه ما سربازان وطن را هم‎سطح و هم‏درد قاطبه‎ی ولی‎نعمتان واقعی خویش یعنی مردم تحت ستم ایران قرار داد و هرگز نان‎مان را بـه خون ایشان آغشته نمـی‎کنیم […] گلوله ارتشی تنـها و تنـها ‎ی دشمن خارجی متجاوز بـه خاک و ملت و ناموس کشورم را خواهد شکافت ولاغیر.

شما ریشـه عمـیق ایرانیـان بـه باورهای آسمانی را خشکانده، مغز دین را تهی و ظاهر آراسته بـه ریش و تملق و ریـاکاری را جای آن نشانده‎اید.

شما و پیشینیـان‎تان درون این نظام، نـه تنـها گام مثبت درون جهت ارتقاء مـیراث گرانسنگ گذشتگان درون ارتش ایران برنداشتید بلکه با بی‎کفایتی و سوء تدبیر روز بـه روز بر خسارات‎های مادی و معنوی افزوده‎اید.

نـه شما و نـه بالاتر و پایین‎تر از شما،ی درون این اندیشـه نیست کـه چگونـه مـی‎توان درون برابر یک تهدید واقعی نسبت بـه جان و مال این مردم با ناو بایندر ۷۰ ساله، تفنگ ژ-۳ ۶۰ ساله، تانک چیفتن ۵۵ ساله، هواپیمای فانتوم ۵۰ ساله و هلی‎کوپتر کبرای ۴۵ ساله دفاع کرد؟

سبقت‎جویی شما و منصوبان‎تان درون اعلام مراتب چاکری و خضوع نسبت بـه سرداران و سرکردگان سپاه پاسداران و روحانیت… بـه ویژه بـه عرش رساندن رهبری درون بیـانات و مکاتبات و مواضع‎تان چنان مضحک و تهوع‌آور شده و از مرز افراط گذشته کـه هر بیینده‌‏ی سلیم‌عقلی را بـه تحیر وا مـی‎دارد.

شما درون ارتش غیردینی شاهنشاهی جنگ هشت ساله را با اقتدار اداره کردید ولی تربیت‎شدگان مکتب جمـهوری اسلامـی روحیـه‎ای به منظور یک مانور یک هفته‌‏ای واقعی ندارند.»

این متن هم بـه صورت پرینت شده روی برگه و هم بـه صورت گسترده‎ درون فضای مجازی منتشر و در یگان‎ها بین پرسنل دست بـه دست شده است.

توزیع گسترده شبنامـه‌ها درون فضای مجازی

بنا بـه گزارش‌های رسیده بـه کیـهان لندن، با بالا گرفتن اعتراض‎ها طی یک ماه اخیر توزیع شبنامـه و شعارنویسی نـه تنـها درون پادگان‎های ارتش‌ بلکه درون خانـه‎های سازمانی نیز رواج پیدا کرده است. نامه اعتراضی پرسنل ارتش نسبت به حقوق خود به رهبری خطاب این شعارها و شبنامـه‌ها عبدالرحیم فرمانده ارتش و علی خامنـه‌ای رهبر جمـهوری اسلامـی است.

در پادگان‎هایی مثل «مرکز آموزش صفر یک» (افسریـه)، پادگان پرندک، «ستاد فرماندهی نیروی هوایی» (دوشان تپه)، ستاد کل ارتش (شریعتی) و ستاد نیروی زمـینی و مرامخ «مرکز مخابرات» (لویزان) موارد متعددی از شعارنویسی گزارش شده است.

بیشترین تعداد شعارنویسی‎ها درون خانـه‏‌های سازمانی درون مجتمع مس قصرفیروزه درون شرق تهران و مجتمع پرواز هوانیروز (کوهسار) و شـهرک شـهید فکوری (مـیدان آزادی) دیده شده است.

در شـهرستان‎ها نیز از پایگاه شکاری دزفول و لشکر زرهی اهواز و منازل سازمانی هوانیروز کرمانشاه شعارنویسی‌های متعدد گزارش شده است.

. نامه اعتراضی پرسنل ارتش نسبت به حقوق خود به رهبری




[پخش شبنامـه درون ارتش علیـه فرماندهان انقلابی: مراتب چاکری شما ... نامه اعتراضی پرسنل ارتش نسبت به حقوق خود به رهبری]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Sun, 26 Aug 2018 01:06:00 +0000



اطلاعاتی از نظامیان آمریکایی دستگیر شده توسط سپاه که هنوز منتشر نشده است

سی‌ان‌ان: برآوردهای اطلاعاتی حاکی از احتمال حمله گروه‌های ...

شبکه سی‌ان‌ان روز جمعه، اطلاعاتی از نظامیان آمریکایی دستگیر شده توسط سپاه که هنوز منتشر نشده است ششم مـهر، بـه نقل از مقام‌هایی درون پنتاگون گزارش داد کـه ارزیـابی‌های اطلاعاتی درون روزهای اخیر نشان مـی‌دهد گروه‌های نیـابتی تحت حمایت ایران احتمالا درون فکر حمله یـا حملاتی علیـه نظامـیان یـا منافع آمریکا درون خاورمـیانـه هستند.

گزارشگر سی‌ان‌ان درون پنتاگون، بـه نقل از سه مقام وزارت دفاع آمریکا کـه نام آنـها ذکر نشده نوشت کـه این گروه‌های نیـابتی درون سوریـه و چند کشور دیگر خاورمـیانـه هستند و بنابر همـین گزارش، بـه دلیل ارسال سلاح از ایران بـه سوریـه، دسترسی این گروه‌ها بـه موشک‌های بالیستیـایر تسلیحات پیشرفته افزایش یـافته است.

مقام‌های آمریکا و ایران هنوز واکنشی بـه این گزارش نشان نداده‌اند.

به نوشته سی‌ان‌ان، مقام‌های پنتاگون اشاره‌ای ند کـه کدام نشانـه‌ها خبر از تهدیدهای جدید ایران مـی‌دهد اما مقام‌های جمـهوری اسلامـی بعد از وقوع حمله اهواز، از آمریکا نیز بـه عنوان یکی از عوامل این حمله نام بردند.

حمله بـه رژه‌ای نظامـی درون اهواز دست‌کم ۲۴ کشته برجای گذاشت و مقام‌های جمـهوری اسلامـی بعد از اظهار نظرهایی ضد و نقیض، نـهایتا اعلام د کـه پنج مـهاجم این حمله کشته شده‌اند.

مقام‌های ایران درون معرفی عوامل این حمله نیز اظهاراتی متفاوت ایراد د و ابتدا آن را بـه گروه موسوم بـه « عربی آزادی‌بخش الاحواز» و سپس بـه گروه داعش نسبت دادند.

آیت‌الله علی خامنـه‌ای، رهبر جمـهوری اسلامـی، دو روز بعد از وقوع حمله اهواز گفته بود کـه این حمله «کار همان افرادی هست که هر جا درون سوریـه و عراق گرفتار مـی‌شوند آمریکایی‌ها نجات‌شان مـی‌دهند و دست‌شان درون جیب سعودی و امارات عربی است».

رهبر جمـهوری اسلامـی همچنین تهدید کرده بود کـه «مطمئناً گوشمالی سختی بـه عوامل این اقدام خواهیم داد».

ساعاتی بعد از وقوع حمله اهواز، وزارت خارجه آمریکا ضمن ابراز همدردی با مردم ایران، آن را محکوم کرد.

نیکی هیلی، سفیر آمریکا درون سازمان ملل، نیز یک روز بعد با رد اتهام دست داشتن ایـالات متحده درون حمله اهواز، از سران جمـهوری اسلامـی خواست کـه برای درک دلایل این رخداد، نگاه دقیق‌تری بـه عملکرد خود بیندازند.

عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز اتهام ایران را رد کرده‌اند.

در روزهای اخیر چند مقام آمریکایی نسبت بـه تهدیدهای احتمالی ایران علیـه منافع آمریکا بشدت هشدار داده‌اند.

جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، روز سه‌شنبه درون همایش گروه موسوم بـه «اتحاد علیـه ايران اتمى» بـه مقام‌های جمـهوری اسلامـی هشدار داد: اطلاعاتی از نظامیان آمریکایی دستگیر شده توسط سپاه که هنوز منتشر نشده است «اگر علیـه ما و هم‌پیمانانمان قدمـی بردارید و به شـهروندان‌مان آسیبی برسانید […] بـه طور قطع با عواقب بسیـار بدی مواجه خواهید شد».

هفته گذشته نیز مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، هشدار داده بود: هر حمله‌ای کـه ایران یـا گروه‌های نیـابتی‌اش علیـه آمریکا انجام دهند، واشینگتن مستقیما علیـه ایران وارد عمل خواهد شد.

شبکه سی‌ان‌ان درون گزارش جدید خود بـه نقل از مقام‌های پنتاگون مـی‌گوید برآوردهای اطلاعاتی نشانگر آن هست که ایران درون فضای عمومـی خود را متمرکز بر مذاکرات حفظ برجام با اروپا نشان مـی‌دهد و از همـین رو ترجیح مـی‌دهد درون حمله بـه اه آمریکایی مستقیما از نیروهای ایرانی استفاده نکند و این کار را بـه گروه‌های نیـابتی بسپارد.

در روزهای اخیر محافظه‌کاران درون ایران لحنی تند علیـه آمریکا، عربستان سعودی و امارات بـه کار گرفته‌اند و خبرگزاری فارس، نزدیک بـه سپاه، نیز روز سه‌شنبه ویدئویی منتشر کرد کـه در انیمـیشنی حمله موشکی ایران بـه اسرائیل و عربستان سعودی را نشان مـی‌داد. اطلاعاتی از نظامیان آمریکایی دستگیر شده توسط سپاه که هنوز منتشر نشده است این ویدئو بـه فاصله کوتاهی با ویدئویی دیگر، بدون ذکر نام شـهرها، جایگزین شد.

. اطلاعاتی از نظامیان آمریکایی دستگیر شده توسط سپاه که هنوز منتشر نشده است




[سی‌ان‌ان: برآوردهای اطلاعاتی حاکی از احتمال حمله گروه‌های ... اطلاعاتی از نظامیان آمریکایی دستگیر شده توسط سپاه که هنوز منتشر نشده است]

نویسنده و منبع: مرتضی گیتی | تاریخ انتشار: Sun, 26 Aug 2018 01:06:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com